در حال بارگذاری ویدیو ...

قلب بی احساس من*پارت3

۳ نظر گزارش تخلف
▵Tokki࿋Asal▿
▵Tokki࿋Asal▿

#قلب_بی_احساس_من
#پارت_3
ولی اینبار مثل همیشه نبود
نه نه بخاطر دیر کردنم نمیگما... یه چیزی تو کفشم داشت اذیتم میکرد

تا رسیدم به ایستگاه اتوبوس، اتوبوس سریع رسید و من سوارش شدم و نشستم رو صندلی
چون شرایط راحتی داشتم تصمیم گرفتم کفشمو درارم و اون چیز کوفتی که خیلی اذیتم میکرد و تیز بود رو از پام دور کنم

کفشمو دراوردم همه با تعجب بهم زل زده بودن حتما خیال داشتن که قراره پا برهنه راه برم

اون چیز لعنتی که تو کفشم بود یه کاغذ بود
حتما کاغذای تبلیغاتی
یا یه کوفتی که قرار بود توسط مین جی باهاش اذیت بشم و دوباره کرم ریزی کنه

روش با خط خرچنگ قورباغه ای نوشته بود(بازش کن)

یه لحظه میخواستم بندازمش دور که این فضولی ابدی من دست بردار نبود بازش کردم
روش نوشته شده بود
(منم مین جی آممم... دارم میرم پیش صوک...چون تو عجازه نمیدی من پیش اون برم و از نظر تو اون یه آدم عوضی و حغه بازه تسمیم گرفتم تنحایی خودم پیشش برم و سبح زود پاشودم تا برم خاستم بگم اگه واثم اتفاقی افطاد این ادرصو داشطه باش تا بیای نجاطم بدی
خیابون.......)
فقط عاشق اون غلط املایی هاش شدممم-_-
ولی قبلش حتما میکشمش لعنتی حدسم درست بود
باید میرفتم و نجاتش میدادم
ولی دانشگاه چی؟؟؟
بیخیال زنگ میزنم میگم نمیام


ولی بعد از اینکه نجاتش بدم

ادامه رمان =12لایک♡

نظرات (۳)

Loading...

توضیحات

قلب بی احساس من*پارت3

۹ لایک
۳ نظر

#قلب_بی_احساس_من
#پارت_3
ولی اینبار مثل همیشه نبود
نه نه بخاطر دیر کردنم نمیگما... یه چیزی تو کفشم داشت اذیتم میکرد

تا رسیدم به ایستگاه اتوبوس، اتوبوس سریع رسید و من سوارش شدم و نشستم رو صندلی
چون شرایط راحتی داشتم تصمیم گرفتم کفشمو درارم و اون چیز کوفتی که خیلی اذیتم میکرد و تیز بود رو از پام دور کنم

کفشمو دراوردم همه با تعجب بهم زل زده بودن حتما خیال داشتن که قراره پا برهنه راه برم

اون چیز لعنتی که تو کفشم بود یه کاغذ بود
حتما کاغذای تبلیغاتی
یا یه کوفتی که قرار بود توسط مین جی باهاش اذیت بشم و دوباره کرم ریزی کنه

روش با خط خرچنگ قورباغه ای نوشته بود(بازش کن)

یه لحظه میخواستم بندازمش دور که این فضولی ابدی من دست بردار نبود بازش کردم
روش نوشته شده بود
(منم مین جی آممم... دارم میرم پیش صوک...چون تو عجازه نمیدی من پیش اون برم و از نظر تو اون یه آدم عوضی و حغه بازه تسمیم گرفتم تنحایی خودم پیشش برم و سبح زود پاشودم تا برم خاستم بگم اگه واثم اتفاقی افطاد این ادرصو داشطه باش تا بیای نجاطم بدی
خیابون.......)
فقط عاشق اون غلط املایی هاش شدممم-_-
ولی قبلش حتما میکشمش لعنتی حدسم درست بود
باید میرفتم و نجاتش میدادم
ولی دانشگاه چی؟؟؟
بیخیال زنگ میزنم میگم نمیام


ولی بعد از اینکه نجاتش بدم

ادامه رمان =12لایک♡

علم و فن آوری