زهر جدایی استاد محمد حیدری بانو هایده فقید لس آنجلس ۱۹۸۳
ندانم ندانی کجایم کجائی
گمونم به کام تو هم ریخته
زهر جدایی
بگو سر به بستر تو هر شب
به غربت میگذاری
بگو که تو هم مثل من
همزبونی نداری نداری
بگو که تو هم روزها را
بهر مردن میشماری
میدونم تو هم هیچ امیدی
به دیدار دیگر نداری
مثل مردن میمونه از همه کس دل بریدن
حتی بدتر ز مردن عزیزا رو ندیدن
ندیدن ندیدن دل بریدن
ندیدن ندیدن دل بریدن
از بس که غم به سینه من بسته راه را
دیگر مجال آمد و شد نیست آه را
عزیز من
مثل مردن میمونه از همه کس دل بریدن
حتی بدتر ز مردن عزیزا رو ندیدن
ندیدن ندیدن دل بریدن
ندیدن ندیدن ندیدن دل بریدن
نظرات