در حال بارگذاری ویدیو ...

رمان «من و داداشیم» پارت ۵۹

۲ نظر گزارش تخلف
_Pishi_
_Pishi_

-خیلی خستم آرام..
+مگه تونل کندی از بازداشتگاه تا اینجا؟؟
-دیوونه..یه هفتس نخوابیدم..
+چرا؟؟
-نمیدونی چه جای مزخرفی بود اونجایی که رفتم..
+بخواب هر وقت خستگیت در رفت بگو چه جایی بود..
-خیلی حالت بد بود تو این چند روز؟؟
+الان میخوای بدونی که چی بشه؟!!
-که دیگه تنهات نزارم..خیلی حالت بد بود؟؟
+فقط بدون یه هفته حرفایی که میزدم بیشتر از دو کلمه نشده..اگه نمیومدی دق میکردم..
-نگو اینجور نفسی..دیگه حتی یه ثانیه هم تنهات نمیزارم..
+اینجوری که نمیشه..خیلی لوسه..
-ترجیح میدم لوس باشم تا اتفاقی برات بیوفته..
+مگه فرشته نجاتی که نباشی بلایی سرم بیاد؟؟!
-از وقتی که شدی زنم هر وقت تنهات گذاشتم یه بلایی سرت اومده..از بس یه دنده و سر به هوایی..بچه کوچولوی لجباز..
+چرا هی میزنی کانال کودک؟؟
-چون بچه کوچولوی لجباز خودمی..
+نه مثه اینکه خستگی فشار آورده نصبتارو قاطی کردی..من زنتم نه بچت..
-تو بچه کوچولوی لجبازی هستی که زنم شدی..
+بگیر بخواب الان یه شیشه شیرم میدی دستم..
تک خنده ی خسته ای کرد و گفت-مال خود خود خود خودمی..به هیچکس نمیدمت حتی خدا..هر جا میری باید با من بری حتی اون دنیا..
+تو خسته نبودی چقدر میخواستی حرف بزنی؟!!
-دوازده روزه باهات حرف نزدم خب..
+چرا دوازده؟
-هفت بابات نه روز بود دو روزم که خواب بودی..
+دو روز!؟!
-با اون قرصایی که تو خوردی انتظار بیشتر از اینارو میرفت..
دیگه چیزی نگفتم..میدونستم خستست و دلم نمیخواست به حرف بکشمش..چشمامو بستم..با اینکه دو روز خوابیده بودم ولی بازم خوابم برد..
#-آرام..آرام..آرام..آرام..
+جانم چیه اینقدر صدا میکنی؟
کنارم روی مبل نشست و گفت-جم کن میخوایم بریم مسافرت..
+مسافرت؟!کجا؟چرا یهویی؟؟
-یهویی نیست من الان بهت گفتم..دو روزه تو فکرشم..پاشو وسایلتو حاضر کن برای یه هفته..امشب میریم..
+یکی رو جا انداختی..کجا؟
-خونه پسر شجا..چه فرقی میکنه؟!!من که جای بد نمیبرم عشقمو..
+حدعقل بگو جایی که میریم سرده؟گرمه؟من چی بردارم؟؟
-سرده سرده..

نظرات (۲)

Loading...

توضیحات

رمان «من و داداشیم» پارت ۵۹

۷ لایک
۲ نظر

-خیلی خستم آرام..
+مگه تونل کندی از بازداشتگاه تا اینجا؟؟
-دیوونه..یه هفتس نخوابیدم..
+چرا؟؟
-نمیدونی چه جای مزخرفی بود اونجایی که رفتم..
+بخواب هر وقت خستگیت در رفت بگو چه جایی بود..
-خیلی حالت بد بود تو این چند روز؟؟
+الان میخوای بدونی که چی بشه؟!!
-که دیگه تنهات نزارم..خیلی حالت بد بود؟؟
+فقط بدون یه هفته حرفایی که میزدم بیشتر از دو کلمه نشده..اگه نمیومدی دق میکردم..
-نگو اینجور نفسی..دیگه حتی یه ثانیه هم تنهات نمیزارم..
+اینجوری که نمیشه..خیلی لوسه..
-ترجیح میدم لوس باشم تا اتفاقی برات بیوفته..
+مگه فرشته نجاتی که نباشی بلایی سرم بیاد؟؟!
-از وقتی که شدی زنم هر وقت تنهات گذاشتم یه بلایی سرت اومده..از بس یه دنده و سر به هوایی..بچه کوچولوی لجباز..
+چرا هی میزنی کانال کودک؟؟
-چون بچه کوچولوی لجباز خودمی..
+نه مثه اینکه خستگی فشار آورده نصبتارو قاطی کردی..من زنتم نه بچت..
-تو بچه کوچولوی لجبازی هستی که زنم شدی..
+بگیر بخواب الان یه شیشه شیرم میدی دستم..
تک خنده ی خسته ای کرد و گفت-مال خود خود خود خودمی..به هیچکس نمیدمت حتی خدا..هر جا میری باید با من بری حتی اون دنیا..
+تو خسته نبودی چقدر میخواستی حرف بزنی؟!!
-دوازده روزه باهات حرف نزدم خب..
+چرا دوازده؟
-هفت بابات نه روز بود دو روزم که خواب بودی..
+دو روز!؟!
-با اون قرصایی که تو خوردی انتظار بیشتر از اینارو میرفت..
دیگه چیزی نگفتم..میدونستم خستست و دلم نمیخواست به حرف بکشمش..چشمامو بستم..با اینکه دو روز خوابیده بودم ولی بازم خوابم برد..
#-آرام..آرام..آرام..آرام..
+جانم چیه اینقدر صدا میکنی؟
کنارم روی مبل نشست و گفت-جم کن میخوایم بریم مسافرت..
+مسافرت؟!کجا؟چرا یهویی؟؟
-یهویی نیست من الان بهت گفتم..دو روزه تو فکرشم..پاشو وسایلتو حاضر کن برای یه هفته..امشب میریم..
+یکی رو جا انداختی..کجا؟
-خونه پسر شجا..چه فرقی میکنه؟!!من که جای بد نمیبرم عشقمو..
+حدعقل بگو جایی که میریم سرده؟گرمه؟من چی بردارم؟؟
-سرده سرده..