در حال بارگذاری ویدیو ...

داستان های خاندان "Haikyuu"

۴۵ نظر گزارش تخلف
●๑۩ Hinata shoyo ۩๑●
●๑۩ Hinata shoyo ۩๑●

بعد از خوندن داستان حتما نظرتون رو بکید^-^
و بعضی جاها رو اضافه کردم
بعد از یک مسابقات سخت*-*بالاخره وقت استراحت رسیده بود خواستیم جمعی بریم^^یک پارک با هم خوش بگذرونیم اونجا کلی بازی کردیم (-: و .. بعدش همگی رفتیم خونه هامون
حوصله مون سر رفته بود اصلا حال نداشتیم به فکر مون افتاد بریم یک بازی خیلی خفن کنیم که واقعی هم باشه ..... ^-^ از این قرار شد که بریم توکیو رو نجات بدیدم مثلا با قدرت والیبالیست ها نجات پیدا میکنه و راه افتادیم دنبال بمب گذارها ^____^
جشن هالووین:هالووین بود جشن گرفته بودیم و کلی چیزهای باحال اماده کرده بودیم خوراکی های جورواجور...(: و لباس مخصوص هالویین^^هیناتا تندو رو مجبور میکرد که لباس هالووین رو بپوشه تندو از لباس هالووین خوشش نمیومد... ولی در اخر پوشید و هیناتا هم براش خوراکی می برد با یاماگوچی قرار بود بریم با مردم شوخی کنیم و.چند نفرو سکته بدیم@-@اویکاوا اگه با اون تیب میومد دخترا دورش جمع میشدن بدبخت میشدیم^^با نیشینویا رفتیم رستوران کلی خوردیمم قبلش هم با هم کلی مردم ازاری کردیم چه کیفی داده بعدش...با اکاشی هم رفتیم کلی حال کردیم عجب شبی بود هالووین
وقتی که چیبی شدیم سوگاوارا خواست برامون داستان والیبالی بخونه یک داستان اشتباهی خوند.....@_@ با آکاشی کلی تمرین والیبال کردیم ..... بوکوتو که وقتی فهمید چیبی شده غش کرد ما هم بهش اب قند دادیم کورو ساما که همش خودشو میگیره یک توپ سمت هیناتا پرت ... هیناتا.... املت شد...لایک و کامنت پلیز^^

نظرات (۴۵)

Loading...

توضیحات

داستان های خاندان "Haikyuu"

۱۳ لایک
۴۵ نظر

بعد از خوندن داستان حتما نظرتون رو بکید^-^
و بعضی جاها رو اضافه کردم
بعد از یک مسابقات سخت*-*بالاخره وقت استراحت رسیده بود خواستیم جمعی بریم^^یک پارک با هم خوش بگذرونیم اونجا کلی بازی کردیم (-: و .. بعدش همگی رفتیم خونه هامون
حوصله مون سر رفته بود اصلا حال نداشتیم به فکر مون افتاد بریم یک بازی خیلی خفن کنیم که واقعی هم باشه ..... ^-^ از این قرار شد که بریم توکیو رو نجات بدیدم مثلا با قدرت والیبالیست ها نجات پیدا میکنه و راه افتادیم دنبال بمب گذارها ^____^
جشن هالووین:هالووین بود جشن گرفته بودیم و کلی چیزهای باحال اماده کرده بودیم خوراکی های جورواجور...(: و لباس مخصوص هالویین^^هیناتا تندو رو مجبور میکرد که لباس هالووین رو بپوشه تندو از لباس هالووین خوشش نمیومد... ولی در اخر پوشید و هیناتا هم براش خوراکی می برد با یاماگوچی قرار بود بریم با مردم شوخی کنیم و.چند نفرو سکته بدیم@-@اویکاوا اگه با اون تیب میومد دخترا دورش جمع میشدن بدبخت میشدیم^^با نیشینویا رفتیم رستوران کلی خوردیمم قبلش هم با هم کلی مردم ازاری کردیم چه کیفی داده بعدش...با اکاشی هم رفتیم کلی حال کردیم عجب شبی بود هالووین
وقتی که چیبی شدیم سوگاوارا خواست برامون داستان والیبالی بخونه یک داستان اشتباهی خوند.....@_@ با آکاشی کلی تمرین والیبال کردیم ..... بوکوتو که وقتی فهمید چیبی شده غش کرد ما هم بهش اب قند دادیم کورو ساما که همش خودشو میگیره یک توپ سمت هیناتا پرت ... هیناتا.... املت شد...لایک و کامنت پلیز^^