در حال بارگذاری ویدیو ...

پارت 2-5... Exo-k in love

۵ نظر گزارش تخلف
justina( من برگشتممممم...حیف که کام بک ندارم ک بدم:p)** *فن فیکیشن Exo_k in love در این کانال*

درحالی که چشماشو بسته بود و از ترس میلرزید (و ریده نه ببخشید به قول کریس(که یادش گرامی باد) ریدن به استایل بکی نمیخوره پس و درحالی که جیش کرده بود) گفت:تورو خدا با عشقم کاری نداشته باش هرچی میخوای بهت میدم(میخواس بگه پیشی بیا منو بخول ولی چانیمو نخول بزا بله قاقا بخوله چاق بشه چله بشه و... ولی روش نشد:))) )
وا عاغا روحه یا دزده چقد مهربونه بغلش کرد که!
چانی:فنچولم چی میگی با خودت؟ (فنچولممم؟؟؟ بکی؟؟؟ اااوووق جمعش کن بابا این لوس بازیارو حالمون بهم خورد) خوابم نمیومد خواستم بیام پیشت که اینجوری شد(اوخی بکی هم که قدش کوکچولو، چانی هم که ماشالا دیلاق حتما خورده به سینش:-* ) بکهیون چانیو بغل کردو گفت خیلی ترسوندیم عشقم.
چانی:ببخشید نفس.تو تو سالن چیکار میکردی؟ بکی ب صورت گربه ی شرک:خو منم موخواستم بویام پیشت
چانی بکیو بغل کردو انداختش رو تخت و گفت یبار دیگه خودتو واسم اینجوری کنی انقد میخورمت تموم شی! (چه تهدید تاثیر گذاری.بکی هم که اصلا از خداش نیست)
بکی:خب حالا لولو جون بیا بگیر بخوابیم.
چانی:امشب خوابو بیخیال میشی عشقم
بکی:نههههههههه
چانی:اررررههههههه(سپس رفتن تو کارهم.تموم شدو رفت :|)
خب بچس امیدوارم تا اینجا خوشتون اومده باشه.درسته نظرا کمه ولی خب من بخاطر ی نفرم که شده بقیشو میزارم.ببخشید زیاد میرم تو پرانتز ولی خب حرفای دلمو نزنم میترکم دیگه نمیتونم بقیشو بذارم!
اینکه چان بکو طولش دادم دلیلش این بود که دفعه قبل دی او نذاش کارشونو بکنن گفتم براشون عقده نشه;-):-D
میگم بیچاره دی او.اون الان تو خیابونا تو فکر بکیه و بکی داره با چانی جونش حال میکنه!و اینکه دلیل منحرف بودن منم اینه که اکسو الی هستم دیههه.تازه اگاسه و ارمی هم هستم ^_^

نظرات (۵)

Loading...

توضیحات

پارت 2-5... Exo-k in love

۶ لایک
۵ نظر

درحالی که چشماشو بسته بود و از ترس میلرزید (و ریده نه ببخشید به قول کریس(که یادش گرامی باد) ریدن به استایل بکی نمیخوره پس و درحالی که جیش کرده بود) گفت:تورو خدا با عشقم کاری نداشته باش هرچی میخوای بهت میدم(میخواس بگه پیشی بیا منو بخول ولی چانیمو نخول بزا بله قاقا بخوله چاق بشه چله بشه و... ولی روش نشد:))) )
وا عاغا روحه یا دزده چقد مهربونه بغلش کرد که!
چانی:فنچولم چی میگی با خودت؟ (فنچولممم؟؟؟ بکی؟؟؟ اااوووق جمعش کن بابا این لوس بازیارو حالمون بهم خورد) خوابم نمیومد خواستم بیام پیشت که اینجوری شد(اوخی بکی هم که قدش کوکچولو، چانی هم که ماشالا دیلاق حتما خورده به سینش:-* ) بکهیون چانیو بغل کردو گفت خیلی ترسوندیم عشقم.
چانی:ببخشید نفس.تو تو سالن چیکار میکردی؟ بکی ب صورت گربه ی شرک:خو منم موخواستم بویام پیشت
چانی بکیو بغل کردو انداختش رو تخت و گفت یبار دیگه خودتو واسم اینجوری کنی انقد میخورمت تموم شی! (چه تهدید تاثیر گذاری.بکی هم که اصلا از خداش نیست)
بکی:خب حالا لولو جون بیا بگیر بخوابیم.
چانی:امشب خوابو بیخیال میشی عشقم
بکی:نههههههههه
چانی:اررررههههههه(سپس رفتن تو کارهم.تموم شدو رفت :|)
خب بچس امیدوارم تا اینجا خوشتون اومده باشه.درسته نظرا کمه ولی خب من بخاطر ی نفرم که شده بقیشو میزارم.ببخشید زیاد میرم تو پرانتز ولی خب حرفای دلمو نزنم میترکم دیگه نمیتونم بقیشو بذارم!
اینکه چان بکو طولش دادم دلیلش این بود که دفعه قبل دی او نذاش کارشونو بکنن گفتم براشون عقده نشه;-):-D
میگم بیچاره دی او.اون الان تو خیابونا تو فکر بکیه و بکی داره با چانی جونش حال میکنه!و اینکه دلیل منحرف بودن منم اینه که اکسو الی هستم دیههه.تازه اگاسه و ارمی هم هستم ^_^