در حال بارگذاری ویدیو ...

پارت 13 رمان جدال عاشقانه

۴۴ نظر گزارش تخلف
Jedal_Asheqane
Jedal_Asheqane

-واییییییییییی سحر گاز بده ارایشگاه دیر شد!!
-باشه حالا خوبه تو دیر کردیا!!
-حالا هی بگو
-مگه دروغ میگم یه بار شد تو سروقت بیای؟؟
-اه بسه من غلط کردم خوبه؟؟؟
-سریع بپر پایین لباس خودتو منم ببر منم پارک میکنم میام
رفتم ماشینو پارک کردم و رفتم تو ارایشگاه اوفففففف چقدر شلوغه مریم اومد سمتم بهش گفتم:
-چقدر شلوغههههههههه بابا
-بیا ما میریم تو اون یکی اتاق
مریم منو برد توی یک اتاق که 2تا صندلی داشت خودش رویکیش نشست منم رو اون یکی نشوند که تو دوتا ارایشگر اومدن تو :
-خوب خانوما از روی برشور انتخاب کنید تاکارمونو شروع کنیم
منو مریم درحال نگاه کردن به بروشور بودیم که چشمم به یه طرح فوق العاده افتاده موهاش لول بود و یه ارایش طلایی مشکی نسبتا غلیظ داشت و به لباسم میومدروکردم سمت ارایشگرو گفتم:
-من اینو میخوام فقط ارایشش یکم ملایم تر باشه
مریمم یه طرح که موهاش لخت لخت بودو با یه اراش صورتی غلیظ انتخاب کردبعد از 2 ساعت بالاخره رضایت دادن دست از سر کچل ما بردارن که منو مریم با هم کارمون تموم شد و تا چشممون بهم افتاد تو جامون خشکمون زد اولالا چه جیگریه!خطاب به مریم گفتم:
-خانوم خوشگله با من ازدواج میکنی؟؟
-چرا با جیگری مثه تو ازدواج نکنم!
-پ بپا نخورمت !
- تو هم همین طور
گوشیم زنگ خورد سپهر بود :
-هان؟؟
- هان نه بله
- اوفففف بله؟؟
- سلامت کو
-جیغغغغغغغ گمشو گیر دادیا سلام خوبی ؟؟ خوبم کاری نداری خداحافظ
-ااا چرا اب روغن قاطی میکنی؟؟ میخواستم بگم دم در منتظرتونم
- خو عین ادم از اول بگو ! باشه مام حاضر شدیم الان میایم
-گوشی رو قطع کردمو به مریم گفتم باید بریم مانتوهای هم رنگ لباسمونو پوشیدیمواز ارایشگاه زدیم بیرون وسپهرورودیدم که تو ماشین نشسته وبا دیدنمون پیاده شد و اومد سمتمون که یه کت سورمه ای ساتن با یه پیرهن کرم پوشیده بود با دیدن ما همین طوری موند اه توروحت ارایشگر عنتر نذاشت خودمونو تو ایینه ببینم نکنه بد شدیم اهههههههههه دستمو گرفتم جلوی سپهرو چند تا بشکن زدم:
-هوی عمو کجایی؟؟ سپهرخوبی؟؟
سپهر:آ.....آ..ره خیلی خوب شدین
- ناموسا؟؟
-اره
مریم:سحر بریم که الان دوباره یاس غر غر میکنه چرا دیر اومدین
-وایی اره سپهر بریم زود باش

نظرات (۴۴)

Loading...

توضیحات

پارت 13 رمان جدال عاشقانه

۱۷ لایک
۴۴ نظر

-واییییییییییی سحر گاز بده ارایشگاه دیر شد!!
-باشه حالا خوبه تو دیر کردیا!!
-حالا هی بگو
-مگه دروغ میگم یه بار شد تو سروقت بیای؟؟
-اه بسه من غلط کردم خوبه؟؟؟
-سریع بپر پایین لباس خودتو منم ببر منم پارک میکنم میام
رفتم ماشینو پارک کردم و رفتم تو ارایشگاه اوفففففف چقدر شلوغه مریم اومد سمتم بهش گفتم:
-چقدر شلوغههههههههه بابا
-بیا ما میریم تو اون یکی اتاق
مریم منو برد توی یک اتاق که 2تا صندلی داشت خودش رویکیش نشست منم رو اون یکی نشوند که تو دوتا ارایشگر اومدن تو :
-خوب خانوما از روی برشور انتخاب کنید تاکارمونو شروع کنیم
منو مریم درحال نگاه کردن به بروشور بودیم که چشمم به یه طرح فوق العاده افتاده موهاش لول بود و یه ارایش طلایی مشکی نسبتا غلیظ داشت و به لباسم میومدروکردم سمت ارایشگرو گفتم:
-من اینو میخوام فقط ارایشش یکم ملایم تر باشه
مریمم یه طرح که موهاش لخت لخت بودو با یه اراش صورتی غلیظ انتخاب کردبعد از 2 ساعت بالاخره رضایت دادن دست از سر کچل ما بردارن که منو مریم با هم کارمون تموم شد و تا چشممون بهم افتاد تو جامون خشکمون زد اولالا چه جیگریه!خطاب به مریم گفتم:
-خانوم خوشگله با من ازدواج میکنی؟؟
-چرا با جیگری مثه تو ازدواج نکنم!
-پ بپا نخورمت !
- تو هم همین طور
گوشیم زنگ خورد سپهر بود :
-هان؟؟
- هان نه بله
- اوفففف بله؟؟
- سلامت کو
-جیغغغغغغغ گمشو گیر دادیا سلام خوبی ؟؟ خوبم کاری نداری خداحافظ
-ااا چرا اب روغن قاطی میکنی؟؟ میخواستم بگم دم در منتظرتونم
- خو عین ادم از اول بگو ! باشه مام حاضر شدیم الان میایم
-گوشی رو قطع کردمو به مریم گفتم باید بریم مانتوهای هم رنگ لباسمونو پوشیدیمواز ارایشگاه زدیم بیرون وسپهرورودیدم که تو ماشین نشسته وبا دیدنمون پیاده شد و اومد سمتمون که یه کت سورمه ای ساتن با یه پیرهن کرم پوشیده بود با دیدن ما همین طوری موند اه توروحت ارایشگر عنتر نذاشت خودمونو تو ایینه ببینم نکنه بد شدیم اهههههههههه دستمو گرفتم جلوی سپهرو چند تا بشکن زدم:
-هوی عمو کجایی؟؟ سپهرخوبی؟؟
سپهر:آ.....آ..ره خیلی خوب شدین
- ناموسا؟؟
-اره
مریم:سحر بریم که الان دوباره یاس غر غر میکنه چرا دیر اومدین
-وایی اره سپهر بریم زود باش