استاد محمود شیخ، رمانس آهسته آهسته بیاد استاد گلپایگانی فقید، شعر و آهنگ فضل‌اله توکل، ویولن فرشید فرهمند

عباس
عباس

آهسته میایی، آهسته آهسته
انگار گامت را دست زمان بسته
آهسته میایی، از آن عقیق سبز
آهسته میایی، از آن عقیق سبز
با یک جهان آواز، خاموش و دل خسته
نشکفته بعد از تو آیینه در چشمم
پیداست عهد اش را او با تو نشکسته
گل میکند خورشید از پلک نمناکم
وقتی تو میایی در خوابم آهسته
گل میکند خورشید از پلک نمناکم
وقتی تو میایی در خوابم آهسته
همراه من هستی در خواب و بیداری
همراه تو هستم چون سایه پیوسته
همراه تو هستم چون سایه پیوسته
تنگ غروب آنروز وقتی که میرفتم
تو گریه میکردی آهسته آهسته
آهسته آهسته
گفتی مگو هرگز حرف خدا حافظ
من بی تو میمیرم آهسته آهسته
آهسته آهسته
گفتی تو به من برگ گلی عطر بهارانی
در دشت کویر دل من نعمت بارانی
فریاد تمنای منی بخت پشیمانی
عطر نفسی در قفس سینه تو پنهانی
در آسمان غم زد ابر بی مهری
آمد دمی باران آهسته آهسته
آهسته آهسته
شد نو بهاران طی آمد خزان از پی
هر ماه من شد دی آهسته آهسته
آهسته آهسته
پیوند ما پیوند عشقی جاودانی بود
حرف و حدیث ما کلام مهربانی بود
گفتی به من تا زنده هستم با تو میمانم
نفرین به تو عشقت فریبی ناگهانی بود
گفتی تو به من برگ گلی عطر بهارانی
در دشت کویر دل من نعمت بارانی
فریاد تمنای منی بخت پشیمانی
عطر نفسی در قفس سینه تو پنهانی
تنگ غروب آنروز وقتی که میرفتم
تو گریه میکردی آهسته آهسته
آهسته آهسته
گفتی مگو هرگز حرف خدا حافظ من بی تو میمیرم آهسته آهسته
آهسته آهسته آهسته آهسته

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

استاد محمود شیخ، رمانس آهسته آهسته بیاد استاد گلپایگانی فقید، شعر و آهنگ فضل‌اله توکل، ویولن فرشید فرهمند

۵ لایک
۰ نظر

آهسته میایی، آهسته آهسته
انگار گامت را دست زمان بسته
آهسته میایی، از آن عقیق سبز
آهسته میایی، از آن عقیق سبز
با یک جهان آواز، خاموش و دل خسته
نشکفته بعد از تو آیینه در چشمم
پیداست عهد اش را او با تو نشکسته
گل میکند خورشید از پلک نمناکم
وقتی تو میایی در خوابم آهسته
گل میکند خورشید از پلک نمناکم
وقتی تو میایی در خوابم آهسته
همراه من هستی در خواب و بیداری
همراه تو هستم چون سایه پیوسته
همراه تو هستم چون سایه پیوسته
تنگ غروب آنروز وقتی که میرفتم
تو گریه میکردی آهسته آهسته
آهسته آهسته
گفتی مگو هرگز حرف خدا حافظ
من بی تو میمیرم آهسته آهسته
آهسته آهسته
گفتی تو به من برگ گلی عطر بهارانی
در دشت کویر دل من نعمت بارانی
فریاد تمنای منی بخت پشیمانی
عطر نفسی در قفس سینه تو پنهانی
در آسمان غم زد ابر بی مهری
آمد دمی باران آهسته آهسته
آهسته آهسته
شد نو بهاران طی آمد خزان از پی
هر ماه من شد دی آهسته آهسته
آهسته آهسته
پیوند ما پیوند عشقی جاودانی بود
حرف و حدیث ما کلام مهربانی بود
گفتی به من تا زنده هستم با تو میمانم
نفرین به تو عشقت فریبی ناگهانی بود
گفتی تو به من برگ گلی عطر بهارانی
در دشت کویر دل من نعمت بارانی
فریاد تمنای منی بخت پشیمانی
عطر نفسی در قفس سینه تو پنهانی
تنگ غروب آنروز وقتی که میرفتم
تو گریه میکردی آهسته آهسته
آهسته آهسته
گفتی مگو هرگز حرف خدا حافظ من بی تو میمیرم آهسته آهسته
آهسته آهسته آهسته آهسته

موسیقی و هنر