در حال بارگذاری ویدیو ...

سریال طنز پزشکی/ کمدی$درحاشیه یک $قسمت 5 بابازی مهران مدیری،مهران غفوریان،جوادرضویان و...

آبشار*تو بزرگ انبیایی یا محمد تو بشر را رهنمایی یا محمدتو منیری تو بشیری تو نظیری یا محمد مبعث پیامبر اکرم (ص) مبارک باد.

ژانر$پزشکی/ کمدی
قسمت ها/26
داستان فیلم$هومن صحرایی در یک رشته خاص پزشکی مربوط به خون به نام پلاستوریز سلول‌های بینابینی که در کشور کمتر به آن پرداخته می‌شود متخصص است و در شرایطی ست که در پست بیمارستانی خود هیچ مراجعه‌کننده‌ای ندارد. او که فردی متعهد و متخصص است برای رفع بی‌کاری خود به اورژانس سرکشی می‌کند و اتفاقی با یک پزشک متخلف وارد درگیری فیزیکی شده و به همین دلیل از شغل خود بی‌کار می‌شود.
در شرایط مالی بسیار نابسامان وقتی که کتب درسی دانشگاه خود را به حراج گذاشته بود اتفاقی با استاد دانشگاه خود یعنی دکتر کی‌مرام روبرو می‌شود. کی‌مرام که پزشکی خیرخواه است و از جزئیات داستان بی‌کار شدن هومن با خبر است او را به «هیئت نظارت بیمارستان‌های تهران» سفارش می‌کند. هومن که اصلاً نمی‌داند چه شغلی برایش در نظر گرفته شده و فقط در پی فعالیت در زمینه تخصصی خود است مأمور می‌شود تا یک مرکز درمانی وقف شده و بسیار مجهز به نام «حاشیه» که ۸۰سال است که راه‌اندازی نشده را راه‌اندازی و مدیریت کند. اما آن منطقهٔ خارج از شهر، حالا پس از ۸۰سال در نزدیکی شمال شهر تهران قرار گرفته و زمین آن ارزش بالایی پیدا کرده. نام نوهٔ شخصی که آن زمین را برای ساخت بیمارستان اهدا کرده «کنگر زهتاب» است. زهتاب به فکر منافع خود است و با ظاهری خیرخواه به صورت پنهانی کارشکنی می‌کند تا زمین را بفروشد.
هومن صحرایی در این مسیر با سهراب کاشف (یک جراح پلاستیک بدهکار و فراری که سابقه کلاهبرداری دارد و پروانه پزشکی او باطل شده) و بهروز عشقی (فردی بی‌کار با مدرکی نامعتبر دربارهٔ جراحی امعا و احشاء از منطقه‌ای در فیلیپین که وجود خارجی ندارد به نام کولوکوکو آشنا و همراه می‌شود مدرک بهروز که در فیلیپین گرفته در حد سیکل درایران است.
هومن صحرایی که به عنوان مدیر بیمارستان انتخاب شده به جای اینکه دربارهٔ کادر بیمارستان و اطرافیان خود تحقیق کند و جدی و دقیق باشد، به دست زهتاب، سهراب و بهروز تبدیل شده و حتی این سه نفر برای اینکه آیا او مدیر بیمارستان باشد یا نه تصمیم می‌گیرند. این سه نفر، افراد غیر متخصص یا نالایق را در بیمارستان استخدام می‌کنند.و...

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

سریال طنز پزشکی/ کمدی$درحاشیه یک $قسمت 5 بابازی مهران مدیری،مهران غفوریان،جوادرضویان و...

۴ لایک
۰ نظر

ژانر$پزشکی/ کمدی
قسمت ها/26
داستان فیلم$هومن صحرایی در یک رشته خاص پزشکی مربوط به خون به نام پلاستوریز سلول‌های بینابینی که در کشور کمتر به آن پرداخته می‌شود متخصص است و در شرایطی ست که در پست بیمارستانی خود هیچ مراجعه‌کننده‌ای ندارد. او که فردی متعهد و متخصص است برای رفع بی‌کاری خود به اورژانس سرکشی می‌کند و اتفاقی با یک پزشک متخلف وارد درگیری فیزیکی شده و به همین دلیل از شغل خود بی‌کار می‌شود.
در شرایط مالی بسیار نابسامان وقتی که کتب درسی دانشگاه خود را به حراج گذاشته بود اتفاقی با استاد دانشگاه خود یعنی دکتر کی‌مرام روبرو می‌شود. کی‌مرام که پزشکی خیرخواه است و از جزئیات داستان بی‌کار شدن هومن با خبر است او را به «هیئت نظارت بیمارستان‌های تهران» سفارش می‌کند. هومن که اصلاً نمی‌داند چه شغلی برایش در نظر گرفته شده و فقط در پی فعالیت در زمینه تخصصی خود است مأمور می‌شود تا یک مرکز درمانی وقف شده و بسیار مجهز به نام «حاشیه» که ۸۰سال است که راه‌اندازی نشده را راه‌اندازی و مدیریت کند. اما آن منطقهٔ خارج از شهر، حالا پس از ۸۰سال در نزدیکی شمال شهر تهران قرار گرفته و زمین آن ارزش بالایی پیدا کرده. نام نوهٔ شخصی که آن زمین را برای ساخت بیمارستان اهدا کرده «کنگر زهتاب» است. زهتاب به فکر منافع خود است و با ظاهری خیرخواه به صورت پنهانی کارشکنی می‌کند تا زمین را بفروشد.
هومن صحرایی در این مسیر با سهراب کاشف (یک جراح پلاستیک بدهکار و فراری که سابقه کلاهبرداری دارد و پروانه پزشکی او باطل شده) و بهروز عشقی (فردی بی‌کار با مدرکی نامعتبر دربارهٔ جراحی امعا و احشاء از منطقه‌ای در فیلیپین که وجود خارجی ندارد به نام کولوکوکو آشنا و همراه می‌شود مدرک بهروز که در فیلیپین گرفته در حد سیکل درایران است.
هومن صحرایی که به عنوان مدیر بیمارستان انتخاب شده به جای اینکه دربارهٔ کادر بیمارستان و اطرافیان خود تحقیق کند و جدی و دقیق باشد، به دست زهتاب، سهراب و بهروز تبدیل شده و حتی این سه نفر برای اینکه آیا او مدیر بیمارستان باشد یا نه تصمیم می‌گیرند. این سه نفر، افراد غیر متخصص یا نالایق را در بیمارستان استخدام می‌کنند.و...

سرگرمی و طنز