در حال بارگذاری ویدیو ...

حال این روزام = انفرادی شده سلول به سلول تنم ، خود من در خود من ، در خود من زندانی ست ...

۱ نظر گزارش تخلف
[Mikaeel & Mehran[Mehrdad
[Mikaeel & Mehran[Mehrdad

ترکم نکن این حرفیه که این روزا بهت میگم مهران ، چرا آخه چرا جونمو نجات دادی هان ؟
تو که میدونستی من فقط تو رو دارم امیدم تویی آرزوم تویی به خاطر تو رو حرف همه حرف زدم به همشون گفتم عشق جنسیت حالیش نمیشه تو هم اینو به همه گفتی با هم هنرستان رفتیم ، دانشگاه رفتیم به ژاپن انتقالی گرفتیم بعد رفتیم آمریکا ،بعد رفتیم سربازی تولد ۱۹ سالگیمونو جشن گرفتیم ، کنارت بودم کنارم بودی ؛ بهمون میگفتن شما ها همزاد هم دیگه اید ، یادته مهران !؟ یادته به خاطرت رو اعتقاد هام پا گذاشتم ؟ یادته با هم مرخصی گرفتیم برگشتیم آمریکا ، چرا دعوامون شد چرا با گریه ازت دور شدم ؟ چرا گریه کردی مهران ؟ چرا ؟ چرا وقتی با گریه بهت گفتم اگه نباشی مرگ میخوام گفتی میمیرم برات ؟ چرا وقتی با گریه رفتم وسط خیابون جلوی اون اوتوبوس در حال حرکت اومدیو با گریه بوسیدی منو و حولم دادی و خودت ، جای من زیر شدی ؟ چرا الان جای من ۲ هفتس تو کما هستی چرا ؟ چرا ؟ چرا روزام با گریه شب میشه ؟چرا عاشقتم ؟ چرا ؟ چرا الان به همه اصرار میکنم تا همه تلاششونو برای زنده بودنت بکنن ؟ چرا دکترا میگن بهت امید نیس ؟ چرا میگن ضربه مغزی شدی ؟ چرا چشماتو اون چشمای آبی تو باچسب به روی من بستن ؟ چرا قلبت مثل قبل با قلب من نمیتپه ؟ چرا زود تر نفهمیدم که عاشقمی ، چرا دیر فهمیدمت ؟
دیگه نمیگم چرا میگم اگه ، اگه بیدار نشی من مرگو ترجیح میدم ! اگه عاشقمی بیدار شو ،
بیدار شو التماست میکنم ...

نظرات (۱)

Loading...

توضیحات

حال این روزام = انفرادی شده سلول به سلول تنم ، خود من در خود من ، در خود من زندانی ست ...

۴ لایک
۱ نظر

ترکم نکن این حرفیه که این روزا بهت میگم مهران ، چرا آخه چرا جونمو نجات دادی هان ؟
تو که میدونستی من فقط تو رو دارم امیدم تویی آرزوم تویی به خاطر تو رو حرف همه حرف زدم به همشون گفتم عشق جنسیت حالیش نمیشه تو هم اینو به همه گفتی با هم هنرستان رفتیم ، دانشگاه رفتیم به ژاپن انتقالی گرفتیم بعد رفتیم آمریکا ،بعد رفتیم سربازی تولد ۱۹ سالگیمونو جشن گرفتیم ، کنارت بودم کنارم بودی ؛ بهمون میگفتن شما ها همزاد هم دیگه اید ، یادته مهران !؟ یادته به خاطرت رو اعتقاد هام پا گذاشتم ؟ یادته با هم مرخصی گرفتیم برگشتیم آمریکا ، چرا دعوامون شد چرا با گریه ازت دور شدم ؟ چرا گریه کردی مهران ؟ چرا ؟ چرا وقتی با گریه بهت گفتم اگه نباشی مرگ میخوام گفتی میمیرم برات ؟ چرا وقتی با گریه رفتم وسط خیابون جلوی اون اوتوبوس در حال حرکت اومدیو با گریه بوسیدی منو و حولم دادی و خودت ، جای من زیر شدی ؟ چرا الان جای من ۲ هفتس تو کما هستی چرا ؟ چرا ؟ چرا روزام با گریه شب میشه ؟چرا عاشقتم ؟ چرا ؟ چرا الان به همه اصرار میکنم تا همه تلاششونو برای زنده بودنت بکنن ؟ چرا دکترا میگن بهت امید نیس ؟ چرا میگن ضربه مغزی شدی ؟ چرا چشماتو اون چشمای آبی تو باچسب به روی من بستن ؟ چرا قلبت مثل قبل با قلب من نمیتپه ؟ چرا زود تر نفهمیدم که عاشقمی ، چرا دیر فهمیدمت ؟
دیگه نمیگم چرا میگم اگه ، اگه بیدار نشی من مرگو ترجیح میدم ! اگه عاشقمی بیدار شو ،
بیدار شو التماست میکنم ...