شاپرک : شاعر حسن اسدی شبدیز با آوای نجوا
غزل شاپرک
برروشنایِ پنجره ی آفتاب ها
دیوارچیده است خدای سحاب ها
برچشم های روشن وشب زنده دارِ ماه
چنبرتنیده است نگهبانِ خواب ها
شب.میتراودازنفَسِ آب وآینه
خون میچکدزخنده ی جام شراب ها
آونگ داربستِ هیولایِ وحشتیم
درگرمتابیِ نفسِ اضطراب ها
بارقص آتشینِ خودای تیغ آذرخش
بشکن سحاب هاوبرافکن نقاب ها
تادرسپهر.شاپرک عشق.پرکشد
درشب بکار!آینه ی آفتاب ها
داغ بهاردردل شبدیز مانده است
بایدکه آب موج زنددرسراب ها
#شبدیز
نظرات