سلام:) دوستان یه نکته بگم... برخی سکانسهای حسی ووک و هه سو را مثل قسمت هفت و هشت باید حتما قرار بدم چون ربط به قسمتهای پایانی سریال داره ...چون خیلی ها ووک را دوس ندارن گفتم بگم بهتون دیگه ناراحت نباشید سکانسهای حسی ووک و هه سو هم میزارم:(
قسمت پنجم سه سکانس داره
سکانس اول دیدار هه سو با امپراطور
کلا هه سو دختر حاضر جوابی بود و با شهامت از هیچی نمی ترسید این ویژگی خاص او باعث شد که خیلی زود تو دل همه شاهزاده ها حتی امپراطور جایی باز کنه:) خیلی سکانس خوبی بود اولش امپراطور عصبانی بود (یادتونه که هه سو شاهزاده دهمو زد.......وانگسو اومد دستشو گرفت.....) ولی حاضر جوابی هه سو و عاقل خواندن پادشاه طوری شد که حتی پادشاه هم خندید.....(نکته خوبش:جایزه بهش فرش ایرانی داد :))))نشون دهنده قدمت فرش دستباف ایرانی)
سکانس دوم هه سو داره میره که وانگسو میگیردش ...وانگسو برای همیشه اومده قصر دیگه واقعا شاهزاده شده و هه سو بهش همینو میگه ولی هنوزم وانگسو مغروره و یخ غرورش هنوز آب نشده (سکانسهایی که تک سرفه میکنه از ابتدا تا الان نشون دهنده غرورشه) ادامه سکانس ورود مادر وانگسو ...قیافه هه سو با دیدن مادره خیلی قشنگ یعنی دقیقا بیننده میفهمه هه سو مادر وانگسو را دوست نداره.....در ضمن مغرور بودن وانگسو هم به مادرش رفته در این سکانس مادرش میگه تو فقط در کشتن آدمها مهارت داری وانگسو میگه تا آخر عمرم سعی می کنم نا امیدتون نکنم اومونی...مادرش هم تک سرفه می کنه (کلا غرورشون عین همه مادر و فرزند)
سکانس آخر مرگ همسر ووک است : کلا این سریال تمامی سکانسهای مرگها خاصه که با یک آهنگ پخش شد آهنگش گویای غم و اندوه فراوانه و کلا در این سریال هر زمان سکانسی مرگ بود و این آهنگ حس بدی به بیننده دست می داد خصوصا قسمت آخر که حتی اشک بیننده را هم در پی داشت سکانس تلخی بود ووک با همه حسش بازی کرد خصوصا جایی که میگه ساکت...... بیا بیدارش نکنیم:(((((((((((((((((((
پایان قسمت پنجم......