در حال بارگذاری ویدیو ...

فن فیکشن نیلوینک پارت دوم درخواستی

۲ نظر گزارش تخلف
Nazz_bano
Nazz_bano

مجبور بود فقط توی یه سالن جلوی اینه های بزرگی که دورتا دور اتاق و پوشونده بودن تنها برقصه و عرق بریزه رو استیجی برقصه که دیگه جیهونی روش وجود نداره تا به چشماش نگاه کنه و بخونه:(چمدونش دستش بود بالاخره تمام توانشو جمع کرد و خواست از اتاق خارج شه که جیهون و با چشمای پف کرده از اشک توی چارچوب در دید:(بااینکه خیلی براش سخت بود سعی کرد یه لبخند تحویلش بده ولی انگار موفق نبود چون جیهون گفت بسه دنیل نمیخواد نقش بازی کنی منو تو مثه کف دستیم واسه هم من میشناسمت:(دنیل خندش به یه اخم بزرگ تبدیل شد و سرشو انداخت پایین طاقت دیدن اشکای جیهون و نداشت فقط گفت متاسفم
جیهون به سمتش دوید و دستاشو دور کمر دنیل حلقه کرد و با صدای بلند توی اغوش دنیل گریه کرد زار زد و دنیل بی صدا همراهش اشک میریخت
سونگوو چند ضربه به در زد و با نگاه غمگینی که داشت بهشون گفت باید برن پایین

نظرات (۲)

Loading...

توضیحات

فن فیکشن نیلوینک پارت دوم درخواستی

۷ لایک
۲ نظر

مجبور بود فقط توی یه سالن جلوی اینه های بزرگی که دورتا دور اتاق و پوشونده بودن تنها برقصه و عرق بریزه رو استیجی برقصه که دیگه جیهونی روش وجود نداره تا به چشماش نگاه کنه و بخونه:(چمدونش دستش بود بالاخره تمام توانشو جمع کرد و خواست از اتاق خارج شه که جیهون و با چشمای پف کرده از اشک توی چارچوب در دید:(بااینکه خیلی براش سخت بود سعی کرد یه لبخند تحویلش بده ولی انگار موفق نبود چون جیهون گفت بسه دنیل نمیخواد نقش بازی کنی منو تو مثه کف دستیم واسه هم من میشناسمت:(دنیل خندش به یه اخم بزرگ تبدیل شد و سرشو انداخت پایین طاقت دیدن اشکای جیهون و نداشت فقط گفت متاسفم
جیهون به سمتش دوید و دستاشو دور کمر دنیل حلقه کرد و با صدای بلند توی اغوش دنیل گریه کرد زار زد و دنیل بی صدا همراهش اشک میریخت
سونگوو چند ضربه به در زد و با نگاه غمگینی که داشت بهشون گفت باید برن پایین