زور رستم قوّت اسفندیار در دم مردن نمی آید به کار گر سلیمانی و گر اسکندری چون اجل آید ز موری کمتری با آنکه تورا گرم کند سرد مباش برآنکه تو را شفا دهد درد مباش چیزی به جهان به زجوانمری نیست رسوای زمانه باش و نامرد مباش تو این دو روز دنیا ما همه مهمون هستیم قدر همو بدونید ما همه مهمون هستیم