برتا: داستان یک اسلحه به کارگردانیِ امیرحسین ترابی بخشِ پنهان در یک روایتِ پلیسی است که به کشف و شهودی عقلانی بر اساسِ ادله ختم میشود. قصّه برایم خیلی تعلیق داشت و از همه مهمتر شیوهی پرداخت به واکنشهای سرگرد، با بازی حقیقتدوست، برایم جذاب و خاصّ بود. اگرچه از نظر تکنیکی در برخی جاها با کارگردان همنظر نیستم، مانند: اُپِنینگِ فیلم که در ابتدا مدیومی همتای فیلمهای استنادی دارد و بعد، آن تمرکز به روایتی منسجم تغییر میکند و از حالت 4:3 به واید جهش مییابد. تغییرِ مدیوم در یک اثرِ قصّهگو نباید به اندازهای سریع و غیرقابل مفهوم باشد که تماشاگر شکل مابهازایی آن را نتواند پیدا کند؛ مثلاً همهی ما همذاتپنداریِ عمیقی با این قصّه داریم که بر اثرِ واکسنهای آلوده عدّهای بیکَسوکار شدهاند اما این به سمپاتی و هرمونوتیکِ جریانی ارتباط داده نشده. تکنیک در برخی لحظات داستان را به خوبی، تا به اینجا که یک قسمت از آن را دیدهام، روایت نمیکند امّا آنچه برای شخصِ من در ذاتِ چُنین درامی اهمیت دارد استفاده از الگوریتمهای نوآورانهای است که تبدیل به ویژگیِ مُنحصِربهفردِ سرگرد میشوند. مثلاً در «نوار زرد» امیر آقایی را بارها دیدهایم که با همسرش در خیالِ خود حرف میزند و این برایمان شاید تکراری باشد امّا استوانهی درام در «برتا: داستان یک اسلحه» تفاوتها را مشخص خواهد کرد و...
متن کامل را در مجله سینمایی برداشت بلند بخوانید.
https://longtake.ir/mag/?p=25929