انشاالله که منظورش تهیونگه دیگه•-•
به نیت اینکه منظورش تهیونگ باشه ی دزیره ام میذارم"-"
هفت ماه پیش به مارسی برگشتم، با آدمای زیاد حرف زدم،
سعی کردم اجتماعی تر باشم، درسای مدرسه ام و دوباره شروع
کردم، خیلی بیشتر توی شهر گشتم تا فراموشش کنم اما تنها
چیزی که فهمیدم این بود که...آدمای مارسی مثل اون راه
نمیرن...مثل اون حرف نمیزنن...مثل اون نمیخندن...مثل اون
قلبم و به بازی نمیگیرن و...مثل اون قلبم و نمیشکنن...اون
هیچوقت قبل از این به مارسی نیومده بود...اما... تمام حسی که
از مارسی گرفتم، اون بود."
جئون جونگکوک، 18 نوامبر 19
_دزیره
پ.ن: معلم فارسیمون گفته بود داستان بنویسین، ی داستان عاشقانه از خورشید و ماه نوشتم با حضور افتخاری بازیگران دزیرههه به به(استیکر خنده...)
پ.ن۲: اینم میذاریم تو دسته ی تهکوک اصن~-~