من و رفیقام باهم زندگی میکنیم :| چهار نفریم : یورا ، ته وول ، سومین و ایونمین (ایونمین منم :|) هر روز میشینم یه فصل سریال تموم میکنیم :| هرروز :||||| امروز داشتیم باهم "Best Chicken" میدیدیم سومین گف من میرم حموم :| وقتی از حموم اومد و اینا اومد وسط ما رو مبل نشست :| کنترلو برداشت سریالو استپ کرد :| گفت :: میدونید بابابزرگم همیشه میگفت هرکسی حداقل یه هفته پیش تو زندگی کنه دیگه اون ادم سابق نمیشه.. سومین:: میگفت هزار برابر مرتب تر و منظم تر میشه :| بعدش زد پس کله ی ته وول و اضافه کرد :: شما نکبتا چرا عوض نمیشین پس کمرم شکست اونقد جارو کردم :| یکی زد به کمر من با مشت دوباره گف:: اصن چرا عین تپه افتادی کلا گوشی دستته یا سریال میبینی تو ؟یکم کمک کن دیگه :| با لگد افتاد به جون یورا :: تو چرا کلا برا سانا عر میزنی ها؟ چرا اتاق خودت و ته وولو جمع نمیکنی؟؟؟؟ سومین :: بابابزرگم شما رو ندیده بود که اونو گفت... بنده خدا حق داشت :||||||||| حساب کنین من که کلا دارم برا حدود 30 تا گروه عر میزنم :| اون یورا بیترادب کلا داره واسه توایس و بی پی فن گرلی میکنه و دنصاشونو یاد میگیره هی قر بده :| ته وولم برا جونگوک سنیتنستنتبننت میکنه :| هممونم خ همش درحال خوردنیم (من کمتر میخورم اصولا :|) (چاقم نمیشیم :|) :| سومین بدبخ با تمام فن گرلیاش واسه جیمین باید هم غذا درس کنه هم خونه مرتب کنه :| تا یه ربع پیش داشتیم کتک میخوردیم :| میتونستیم از اونموقع 5 تا قسمت سریال ببینیم :||| یه سریال جدیدم شروع کنیم :| ولی حق داشت :| خیلی حق داشت *با دست کفی اش محل اصابت کف گیر به سرش را میمالد*:| الان هممون داریم یه تیکه رو با کف میسابیم :| من اتاق خودم و سومینو برداشتم که قاچاق کنم :| سنینتبنستنیتنستنبتنیتبنتینتنت:|||||||||||||