سرگرمی و طنز ورزشی کارتون و انیمیشن علم و فن آوری خودرو و وسایل نقلیه آموزش موسیقی و هنر اخبار و سیاست حیوانات و طبیعت بازی حوادث مذهبی
۱۳۹۶/۱۲/۰۵
نامجون از این حاله جین واقعا متعجب بود هیچوقت جین و اینقدر داغون ندیده بود واسه همین خودشم رفت رو صندلی روبروی جین نشست و با نگرانی پرسید چی شده جین؟جرا اینقدر ناراحتی
جین با کف دستاش چشماشو مالید و گفت چیزی نیس کارم زیاد بود خسته شدم خب؟چی میخواستی بگی؟من زود باید برم کلی کار دارم
در حالی که فردا روز تعطیل بود و جین هییییچ کاری نداشت و اینو جفتشون خوب میدونستن
نامجون هم نقاب بی تفاوتی به چهرش زدو شروع کرد با اب و تاب راجبه کسی که عاشقش شده بود برای جین تعریف کردن و جین با هر کلمه ای که از دهان نامجون خارج میشد بیشتر حس مردن بهش دست میداد اخرین جمله ی نامجون این بود
بنظرت چجوری ازش خاسگاری کنم جین هوم!؟تو توی کارای رمانتیک