سرگرمی و طنز ورزشی کارتون و انیمیشن علم و فن آوری خودرو و وسایل نقلیه آموزش موسیقی و هنر اخبار و سیاست حیوانات و طبیعت بازی حوادث مذهبی
قسمت 13
تا رسیدن به خوابگاه هیچ کدومشون حرفی نزدن.نگرانی از چهرهای خسته شون میبارید.رسیدیم خوابگاهشون ازشون خداحافظی کردم.وقتی توی ماشین نشستم دیدم یه کاغذ توی ماشینه._این شماره منه. شاید لازمت بشه.کسی که دست بند و پیدا کرد.
_ اقای پارک؟؟
_بله خانوم .
میشه خودم رانندگی کنم؟میشه ؟؟؟
_ نه خانوم نمیشه.
_ اخه چرا؟ من که گواهینامه بین الملل دارم
_اقای کیم اجازه نمیدن.
دلیلش و درک کردم و حرف نزدم.

.....خوابگاه اکسو.....

چانی اول از همه وارد خوابگاه شد
چانیول: چن سوهو چیشده؟
چن: اومدین؟ نمیدونم نگرانشم هیونگ گفت منتظر باشیم تا بیاد و بگه چیشده.
بکهیون: سلام سوهو هیونگ چیشده؟
چانیول: باید صبر کنیم تا هیونگ بیاد.
دی او اومد تو تا خواست حرفی بزنه چن گفت: باید وایسیم تا هیونگ بیاد
دی او: لی هیونگ کوش؟
چن: ها..