سرگرمی و طنز ورزشی کارتون و انیمیشن علم و فن آوری خودرو و وسایل نقلیه آموزش موسیقی و هنر اخبار و سیاست حیوانات و طبیعت بازی حوادث مذهبی
اینجا ادامه همون سکانس اول رو میبینیم منتها اون قسمت هاییش که تو بارونه. شما فکر کنین همون لباسا که من گفتم چقدر دوست دارم وقتی آفتاب باشه که گرمه وقتی هم زیر بارون خیس شده باشه خب سنگین میشه دیگه برا همین ژنرال مون نمیتونه همچین تیز و فِرز با اون لباسا بِپره رو اسب. البته فقط یه بار اینطوری میشه دفعه بعد همچین دوسوته میپره رو اسب. آفرین این استعداد اسب سواریش به خودم رفته. منم از وقتی یادم میاد دلم میخواسته یه ضرب بپرم رو اسب ولی خب تلاش هام تا حالا ثمربخش نبوده.

بعدش میرسیم به تیکه خیییلییییی بانمکی که وارد اون مسافرخونه میشن. و با وجود همه خطرات، چوی یونگ خوابالوی ما فقط دنبال یه جاییه که استراحت کنه.
اول که جفت و جور کردن صندلی ها معلوم نیست چه اشکالی داره که سر مین هو جای درستی قرار نمیگیره و همه میگن sorry.. sorry ... sorry . واااااای چقدر خارجین اینا.
بعدم تو یکی از تمرینا مین هو میره رو میز میخوابه. خیلی جالب میشد اگه تو سریال هم همینطوری میرفت رو میز میخوابید.
اون بو کردن و نگاه کردنِ یک چشمیش به اون کوزه و مدل خوردنشم که من هروقت میبینم کلی میخندم.
اونجایی که از روی صندلی ها بلند میشه میشینه و بعد یهو چشمش می افته به دوربین و میگه آنیوهاسیو .. آخییییی سلام به روی ماهت آقای خوش اخلاق:))