مهندس علوم داده در آمریکا که کارمند سابق شرکت کمبریج آنالتیکا بوده اعتراف می کند که از کاری که انجام داده پشیمان است و مراحل مختلف کارهایی که برای تغییر طرز فکر افراد جامعه انجام می داده را شرح می دهد:
پس شما اطلاعاتِ مثلاً من رو برداشتید و ازش استفاده کردید تا من رو به طُرقی هدف کارتون قرار بدید که خودم نبینم و متوجه نشم؟ آره. ما می فهمیدیم که تو نسبت به چه نوع پیامی #تاثیر_پذیری داری از جمله زمینه سازی، موضوعش محتوا و #لحن بیانش؛ اینکه #وحشت آوره یا نه همچین چیزایی پس اینکه از چی #تاثیرپذیری داری و کجا قراره برات فرستاده بشه و بعد، اینکه #چندبار نیازه که بهت #تلنگر زده بشه تا #طرز #تفکرت نسبت به یه چیز به خصوص عوض بشه علاوه بر حضور #دانشمندهای #علوم_داده #روان_شناس_ها و #استراتژیست ها پردازهایه گروه کامل متشکل از ایده #طراح_ها و #فیلم_بردارها و #عکاس_ها هم اونجا بودن اونا با هم #محتوا رو می ساختن و بعد می فرستادن برای یه #تیم #هدف_یابی و اونا هم تزریقش میکردن به درون اینترنت وب سایت ها و وبلاگ هایی ایجاد می شد هر چیزی که از نظرمون این گروه هدف مون حاضر به #قبولش باشه ما برای اونا در #اینترنت #محتوا ایجاد می کردیم و اونا هم می دیدم شون و #کلیک می کردن و از اونجا وارد ماجرا می شدن تا جایی که کم کم #طرز #فکرشون ... تا جایی که کم کم #طرز #فکرشون راجع به اون چیز عوض می شد