سرگرمی و طنز ورزشی کارتون و انیمیشن علم و فن آوری خودرو و وسایل نقلیه آموزش موسیقی و هنر اخبار و سیاست حیوانات و طبیعت بازی حوادث مذهبی
۱۴۰۲/۱۱/۱۷
سال 56 ما را بردند به ما جایزه بدهند
دیدم یک گروهبان آمریکایی نشسته جلوی فرمانده ما پاهایش را گذاشته روی میز،
تیمسار پشت میز ایستاده و پاسخ میدهد
خب معلوم بود که ما خدمتکار آنها بودیم
درحالی که من آن فرد را میشناختم

بچه مذهبی ها اینطوری بودند که وقتی آمریکایی ها می آمدند، عیبی روی هواپیما ایجاد میکردند تا ببینند آمریکایی ها چند مرده حلاجند.
من عیبی را ایجاد کردم و گفتم: آقا هواپیما ایراد دارد
نگاه کرد و دست زد به بدنه هواپیما و گفت: جنسش خوب است
گفتم: جنسش را نمیخوام، عیبش را میخوام
هرکاری کرد نتوانست درست کند
بعدها گفت: من در ویتنام مسئول سگ ها بودم
گفتند: خوی وحشی گری گرفتی
نیا آمریکا
برو یک کشور جهان سومی این خویِ تو بریزد
او را فرستاده بودند ایران، حق توحش به او میدادند.....