در دنیای امروز، صحبت از حق بر بدن، آگاهی، رضایت و کرامت انسانی به گوش همهمان آشناست. سالها تلاش شده تا بعضی سنتها زیر ذرهبین بروند، نقد شوند و کنار گذاشته شوند. یکی از این سنتها، ختنه زنان است؛ عملی که نهادهای بینالمللی آن را ناقض حقوق بشر میدانند، رسانهها دربارهاش مستند میسازند، و میلیونها نفر علیهاش امضا جمع میکنند. چون این بدن یک انسان است، و هیچکس حق ندارد بدون رضایت، آن را تغییر دهد.
اما جالب است که همین اصل ساده، وقتی پای پسران به میان میآید، انگار فراموش میشود.
ختنه پسران، یکی از معدود جراحیهاییست که بدون ضرورت پزشکی، روی نوزادان سالم انجام میشود؛ بدون رضایت، بدون آگاهی، و اغلب در روزهای اول تولد، وقتی حتی زبان هم ندارند، چه برسد به انتخاب. کسی نمیپرسد که آیا این کار درست است یا نه. کسی نمیپرسد که اگر این بدن مال اوست، پس چرا دیگران برایش تصمیم میگیرند؟
در شرایطی که جهانی علیه ناقصسازی جنسی زنان موضع گرفته، ختنه پسران هنوز در سکوتی عادیشده ادامه دارد. هیچکس به عقب نگاه نمیکند. انگار درد، وقتی برای پسران است، مهم نیست. انگار بدن آنها کمتر «حق» دارد. رسانهای نیست، صدایی نیست، و حتی پرسیدن سؤال هم بعضی وقتها تابوست.