سرگرمی و طنز ورزشی کارتون و انیمیشن علم و فن آوری خودرو و وسایل نقلیه آموزش موسیقی و هنر اخبار و سیاست حیوانات و طبیعت بازی حوادث مذهبی
۱۳۹۵/۰۱/۱۹
بعد چند لحظه به خودم اومدم و دسته کیف گردنیمو فشار دادم
سرمو انداختم پایین و به راه افتادم سمت سالن
وای خدا این چش بود
وجدان : از بس خوشگلی دختر لوهان هم عاشقت شده
ببند وجدان
وجدان : اقا من بستم دهنمو
بلیطمو تحویل دادم و رفتم ردیف اول نشستم
جو هیون و مین جونگ هم اومدن کنارم
بعد چند لحظه تمام چراغها خاموش شد و رقص نور شروع به رفتن و اومدن کرد
اکسو روی صحنه بود
با لباسای مشکی و نقاب
سه هون هم مثل همیشه موهاش رنگی بود .... موهاشو کرمی کرده بود
یه لبخند زدم .... لوهان ..... لوهان هم موهاش کرمی بود که یکم به نارنجی میزد
اونا شروع به خوندن کردن
صداهاشون به ادم ارامش خاصی میبخشید حیف که جیغ زدن دخترا مانع فهمیدن صدای زیباشون بود
بعد چند دقیقه اهنگشون تموم شد
وایسادن یکم حرف زدن .... همشون شیطون بودن
وقتی کنسرتشون تموم شد من و جو هیون مین جونگ رفتیم بیرون
امضا و عکس نمیخواستم ولی خب
سوار ماشین شدیم و رفتیم خونه

*********

چشمامو باز کردم.... امروز قرار بود برم دانشگاه برای قرعه کشی .... یه استین حلقه ای مشکی که کت کوتاه لیمو روش پوشیدم .... تا زیر سینه بود..... تاپم استین تقریبا بهنی داشت و کتم بقیه دستمو پوشونده بود ... یه شلوارک تا زیر زانو مشکی پوشیدم
کوله لیمو برداشتم و کفشای اسپرت مشکی پوشیدم..... پوووف
از اتاقم زدم بیرون و رفتم توی حیاط

*********

توی بخش قرعه کشی بودیم
خودمون باید بر میداشتیم ببینیم کدوم گروه باید اموزشمون بده ؟
استرس داشتم ... نوبت من بود
شمارمو برداشتم ..... نه .....
پشت میز هامون وایساده بودیم
اسممو گفتن ... چویی تائه هیون
شماره نه هستم
اعلام کردن ... گروه ..... مسئول اموزش چویی تائه هیون .... گروه اکسو ....
چشمام گشاد شد ... گروه اکسو باید منو اموزش بده ؟
گروه اکسو ؟ ... اونا منو اموزش میدن ؟
کارتون و انیمیشن