ادامه رومان دیابولیکیم داخل ادامه مطالب قسمت چهارم
یوما/آه نه گردو خاک رفت توی چشمم راسی تنشی کجاس. رجی/خفه شو کارت به کار زنم نباشه. ساکاماکی کاتارا/مامان بابامو بردن. دایلینا/احمق دیگه با مامان یویی حرف نزن. کاتارا/احمق خودتی مامان منم هستا. دایلینا /بابای من بیشتر از تو دوسش داره. کاتارا /درس حرف بزن الحق که به پدرت رفتی. ایاتو/کاتارا جان بهتره با با دایلینا حرف به حرف نشی عمو حالا چرا به من رفته. کاتارا/ خوب عمو از عمو لایتو شنیدم. لایتو /شووووووتو. ایاتو/ ازت متنفرمممممم
نظرات (۱۰)