مدلی فردا تو می‌آیی و دریا (شن داغ) همخوانی هوشمند عقیلی و دارا

عباس
عباس

همخوانی هوشمند عقیلی و دارا
امشب دلم می خواد تا فردا می بنوشم من
زیباترینِ جامه هایم را؛ بپوشم من…
با شوقِ بی حد، باغچه هامونوُ صفا دادم
امشب تا میشد؛ گل توی گلدون ها جا دادم
بعد از جدایی ها
آن بی وفایی ها
فردا، تو می آیی… فردا، تو می آیی…
بعد از گسستن ها…
آن دل شکستن ها…
فردا؛ تو می آیی…
از خونه ی ما؛ نا امیدی ها سفر کرده
گویا دعاهای منِ خسته، اثر کرده…
من لحظه ها را می شمارم؛ تا رسد فردا
آن لحظه ی خوبِ در آغوشت کشیدن ها
بعد از جدایی ها
آن بی وفایی ها
فردا، تو می آیی… فردا، تو می آیی…
بعد از گسستن ها…
آن دل شکستن ها …
فردا؛ تو می آیی…
امشب دلم می خواد؛ تا فردا می بنوشم من
زیباترینِ جامه هایم را؛ بپوشم من
با شوقِ بی حد، باغچه هامونوُ صفا دادم
امشب تا میشد؛ گل توی گلدون ها جا دادم
بعد از جدایی ها
آن بی وفایی ها
فردا، تو می آیی… فردا، تو می آیی…
بعد از گسستن ها…
آن دل شکستن ها…
فردا؛ تو می آیی…
*******
رفتم به سوی دریا
به سوی موج و ساحل
اونجائی که دو تا دل
عشق خدائی داشتند
از غم رهائی داشتند
دریا همان دریا بود
شن ها همان شن ها بود
موج و غروب و دریا
مثل گذشته ها بود
اما فقط یاد تو
به جای تو اونجا بود
با شن داغ ساحل
تن گرمت رو ساختم
نشستم با انگشتام
اون ساخته را پرداختم
یه موج سنگین اومد
به ساق پای تو خورد
پیکرت در هم شکست
موج دریا تو را برد
دریا همان دریا بود
شن ها همان شن ها بود
صبح و غروب دریا
مثل گذشته ها بود
اما فقط یاد تو
به جای تو اونجا بود
رفتم به سوی دریا
به سوی موج و ساحل
اونجائی که دو تا دل
عشق خدائی داشتند
از غم رهائی داشتند
با شن داغ ساحل
تن گرمت رو ساختم
نشستم با انگشتام
اون ساخته را پرداختم
یه موج سنگین اومد
به ساق پای تو خورد
پیکرت در هم شکست
موج دریا تو را برد
دریا همان دریا بود
ساحل همان ساحل بود
موج و غروب دریا
مثل گذشته ها بود
اما فقط یاد تو
به جای تو اونجا بود

نظرات (۱)

Loading...

توضیحات

مدلی فردا تو می‌آیی و دریا (شن داغ) همخوانی هوشمند عقیلی و دارا

۳ لایک
۱ نظر

همخوانی هوشمند عقیلی و دارا
امشب دلم می خواد تا فردا می بنوشم من
زیباترینِ جامه هایم را؛ بپوشم من…
با شوقِ بی حد، باغچه هامونوُ صفا دادم
امشب تا میشد؛ گل توی گلدون ها جا دادم
بعد از جدایی ها
آن بی وفایی ها
فردا، تو می آیی… فردا، تو می آیی…
بعد از گسستن ها…
آن دل شکستن ها…
فردا؛ تو می آیی…
از خونه ی ما؛ نا امیدی ها سفر کرده
گویا دعاهای منِ خسته، اثر کرده…
من لحظه ها را می شمارم؛ تا رسد فردا
آن لحظه ی خوبِ در آغوشت کشیدن ها
بعد از جدایی ها
آن بی وفایی ها
فردا، تو می آیی… فردا، تو می آیی…
بعد از گسستن ها…
آن دل شکستن ها …
فردا؛ تو می آیی…
امشب دلم می خواد؛ تا فردا می بنوشم من
زیباترینِ جامه هایم را؛ بپوشم من
با شوقِ بی حد، باغچه هامونوُ صفا دادم
امشب تا میشد؛ گل توی گلدون ها جا دادم
بعد از جدایی ها
آن بی وفایی ها
فردا، تو می آیی… فردا، تو می آیی…
بعد از گسستن ها…
آن دل شکستن ها…
فردا؛ تو می آیی…
*******
رفتم به سوی دریا
به سوی موج و ساحل
اونجائی که دو تا دل
عشق خدائی داشتند
از غم رهائی داشتند
دریا همان دریا بود
شن ها همان شن ها بود
موج و غروب و دریا
مثل گذشته ها بود
اما فقط یاد تو
به جای تو اونجا بود
با شن داغ ساحل
تن گرمت رو ساختم
نشستم با انگشتام
اون ساخته را پرداختم
یه موج سنگین اومد
به ساق پای تو خورد
پیکرت در هم شکست
موج دریا تو را برد
دریا همان دریا بود
شن ها همان شن ها بود
صبح و غروب دریا
مثل گذشته ها بود
اما فقط یاد تو
به جای تو اونجا بود
رفتم به سوی دریا
به سوی موج و ساحل
اونجائی که دو تا دل
عشق خدائی داشتند
از غم رهائی داشتند
با شن داغ ساحل
تن گرمت رو ساختم
نشستم با انگشتام
اون ساخته را پرداختم
یه موج سنگین اومد
به ساق پای تو خورد
پیکرت در هم شکست
موج دریا تو را برد
دریا همان دریا بود
ساحل همان ساحل بود
موج و غروب دریا
مثل گذشته ها بود
اما فقط یاد تو
به جای تو اونجا بود

موسیقی و هنر