بزم خصوصی استاد سیاوش زندگانی غزلخوانی بانو لیلا فروهر سلطان قلبها انوشیروان روحانی، رقص آتیلا پسیانی، تهران ۱۳۵۸

عباس
عباس

گر بمن عمر دهد فرصتی ای باده خوران
به خدا میکده ای بهر شما خواهم کرد
از قضا روزی اگر حاکم این شهر شوم
خون صد شیخ به یک مست روا خواهم کرد
آنقدر خرقه و سجاده بگیرم از شیخ
فرش این میکده ها را ز عبا خواهم کرد
زاهدا کوری چشم تو و شیخان دگر
وسط کعبه دو میخانه بنا خواهم کرد
عماد خراسانی
***
کجا برم خدایا به کی بگم غمم را که غم زبونم و سوزونده
چرا به لب بیارم که اتش درونم تا استخونم و سوزونده
این منم که قمار باخته رو نسیم آشیانه ساخته
ای دل پر آرزو با تو کنم گفت و گو سنگه صبورم تویی تو
مانده به دریای غم در دل شبهای غم چشمه ی نورم تویی تو
کجا برم خدایا به کی بگم غمم را که غم زبونم و سوزونده
چرا به لب بیارم که اتش درونم تا استخونم و سوزونده
این منم که قمار باخته رو نسیم آشیونه ساخته
مستم و دیوونه ام بیتو شده غم دگر همدمه شب های من آه
بر دره می خونه ها حلقه شده تا سحر دسته تمنای من آه
کجا برم خدایا به کی بگم غمم را که غم زبونم سوزونده
چرا به لب بیارم که آتیش درونم تا استخونم سوزونده
این منم که قمارو باخته رو نسیم آشیونه ساخته
***
یه دل میگه برم برم
یه دلم میگه نرم نرم
طاقت نداره دلم دلم
بی تو چه کنم
پیش عشق ای زیبا زیبا
خیلی کوچیکه دنیا دنیا
با یاد توام هرجا هرجا
ترکت نکنم
سلطان قلبم تو هستی تو هستی
دروازه های دلم را شکستی
پیمان یاری به قلبم تو بستی
با من پیوستی
اکنون اگر از تو دورم به هرجا
بر یار دیگر نبندم دلم را
سرشارم از آرزو و تمنا ای یار زیبا
سلطان قلبم تو هستی تو هستی
دروازه های دلم را شکستی
پیمان یاری به قلبم تو بستی
با من پیوستی
اکنون اگر از تو دورم به هر جا
بر یار دیگر نبندم دلم را
سرشارم از آرزو و تمنا ای یار زیبا

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

بزم خصوصی استاد سیاوش زندگانی غزلخوانی بانو لیلا فروهر سلطان قلبها انوشیروان روحانی، رقص آتیلا پسیانی، تهران ۱۳۵۸

۵ لایک
۰ نظر

گر بمن عمر دهد فرصتی ای باده خوران
به خدا میکده ای بهر شما خواهم کرد
از قضا روزی اگر حاکم این شهر شوم
خون صد شیخ به یک مست روا خواهم کرد
آنقدر خرقه و سجاده بگیرم از شیخ
فرش این میکده ها را ز عبا خواهم کرد
زاهدا کوری چشم تو و شیخان دگر
وسط کعبه دو میخانه بنا خواهم کرد
عماد خراسانی
***
کجا برم خدایا به کی بگم غمم را که غم زبونم و سوزونده
چرا به لب بیارم که اتش درونم تا استخونم و سوزونده
این منم که قمار باخته رو نسیم آشیانه ساخته
ای دل پر آرزو با تو کنم گفت و گو سنگه صبورم تویی تو
مانده به دریای غم در دل شبهای غم چشمه ی نورم تویی تو
کجا برم خدایا به کی بگم غمم را که غم زبونم و سوزونده
چرا به لب بیارم که اتش درونم تا استخونم و سوزونده
این منم که قمار باخته رو نسیم آشیونه ساخته
مستم و دیوونه ام بیتو شده غم دگر همدمه شب های من آه
بر دره می خونه ها حلقه شده تا سحر دسته تمنای من آه
کجا برم خدایا به کی بگم غمم را که غم زبونم سوزونده
چرا به لب بیارم که آتیش درونم تا استخونم سوزونده
این منم که قمارو باخته رو نسیم آشیونه ساخته
***
یه دل میگه برم برم
یه دلم میگه نرم نرم
طاقت نداره دلم دلم
بی تو چه کنم
پیش عشق ای زیبا زیبا
خیلی کوچیکه دنیا دنیا
با یاد توام هرجا هرجا
ترکت نکنم
سلطان قلبم تو هستی تو هستی
دروازه های دلم را شکستی
پیمان یاری به قلبم تو بستی
با من پیوستی
اکنون اگر از تو دورم به هرجا
بر یار دیگر نبندم دلم را
سرشارم از آرزو و تمنا ای یار زیبا
سلطان قلبم تو هستی تو هستی
دروازه های دلم را شکستی
پیمان یاری به قلبم تو بستی
با من پیوستی
اکنون اگر از تو دورم به هر جا
بر یار دیگر نبندم دلم را
سرشارم از آرزو و تمنا ای یار زیبا

موسیقی و هنر