راه باریک پشت کوه | قایقی خواهم ساخت، خوابی خواهم دید
راه باریک پشت کوه نوشتهی افشین هاشمی با کارگردانیِ محمدحسین سلطانی برجستهترین نمایشِ چندسالِ اخیرِ تئاتر در اصفهان است. این نه از روی ذوقزدگیام که پس از مدتها یک نمایش خوب دیدن حالم را به شکلِ مثبتی دگرگون کرد، بلکه با اثباتِ علم و منطق میگویم. نقد من نه بر خودِ نمایش بلکه محورِ مصاحبهای است که کارگردان با یکی از خبرگزاریهای کشورمان داشته و این که نمایش اصلاً پُستمدرن نیست، حتّی نزدیکِ به مدرن هم نمیشود و من مفتخرم اعلام کنم که یک نمایشِ اصیلِ ایرانی دیدم که به قولِ هادی عامل همهجای تئاتر، تئاتر بود. استفادهی درست، به اندازه و بجایِ از پروژکتور و نورها از برجستهترین ویژگیهایی است که «راه باریک پشت کوه» را از دیگر آثارِ بر صحنهی اصفهان متمایز میکند. تمامِ جزئیاتِ نمایش از میزانسن، اکسسوار تا گروهِ نوازندهی زندهی در بکگراند: درخدمتِ درام بودند؛ و وقتی میگویم باید تعریفی برای استفاده از مانیتور و سینما در تئاتر داشته باشیم، چُنین اجرایی را قطعاً مثال میآورم. در حقیقت پروژکتور وقتی آدمکهایی را با نورِ قرمز به صورت یک جفتِ مثلثی شکل که دائماً در حالِ بازگشتن به پوستهی خواب و دفن شدن در آن هستند، رویِ پرده میاندازد و ما آن جادوگر را میبینیم و... داستان با تماشاگر خیلی جدّی دارد حرف میزند و...
متن کامل را در روزنامهی اینترنتی برداشت بلند بخوانید.
https://longtake.ir/?p=24705
نظرات