Hiiiii کپشننننن
سلام خوبین
بچه ها بابام امروز اومد قرار بود ده روز بمونه منتها کارش زود انجام شده بود من اومدم خونه دیدم بابام خونه است وحشت کردم اصلا انتظار نداشتم فکر کردم خوابم یا جنی چیزی دیدم
دلم براش تنگ شده بودا ولی من میخاستم مهمونی دوممو فردا شب بگیرم الان نمیشه فقط یه مهمونی شد بگیرم عیبابام
ولی در کل خیلی چیز میز برام آورده و صبح تو تهران ۱۷ پرو رو برام خریده بود
حیحی دیگه از کارت خودم پول کم نمیشه بخام بخرمش
خب شما چخبر
نظرات (۱۴)