در حال بارگذاری ویدیو ...

و "دوباره" فراموش شد:>> کپشن"

۳۰ نظر گزارش تخلف
′ʋɨօʟɛȶ`♪
′ʋɨօʟɛȶ`♪

عمر با شتاب میگذرد"
و بهاری دیگر به پایان رسیده است"
گمانم همین دیروز بود"
که هرچه دیدم"
تاجی از شگوفه به سر داشت"
اگر من و تو پیمان خودرا"
بر ساقه شبدر گره زده بودیم"
شاید میشندیم اکنون"
صدای از هم گسیختنش را"
در این باد پاییزی"
اما من همچون سگی که"
منتظر صاحب بدکارش است"
دوباره از یاد بردم"
که در روز دوم از ماه فوریه"
پیمانمان را با دستان خودت"
قطع کردی"
ریختن هر گلبرگ درخت گیلاس"
خاطرات مارا نیز با خود"
بر دوش رهگذران میندازد"

نظرات (۳۰)

Loading...

توضیحات

و "دوباره" فراموش شد:>> کپشن"

۱۶ لایک
۳۰ نظر

عمر با شتاب میگذرد"
و بهاری دیگر به پایان رسیده است"
گمانم همین دیروز بود"
که هرچه دیدم"
تاجی از شگوفه به سر داشت"
اگر من و تو پیمان خودرا"
بر ساقه شبدر گره زده بودیم"
شاید میشندیم اکنون"
صدای از هم گسیختنش را"
در این باد پاییزی"
اما من همچون سگی که"
منتظر صاحب بدکارش است"
دوباره از یاد بردم"
که در روز دوم از ماه فوریه"
پیمانمان را با دستان خودت"
قطع کردی"
ریختن هر گلبرگ درخت گیلاس"
خاطرات مارا نیز با خود"
بر دوش رهگذران میندازد"

موسیقی و هنر