داستان یک تصویر

آستان قدس رضوی و حرم مطهر
کانال تایید شده آستان قدس رضوی و حرم مطهر

️وسط خیابون گیج و بی‌حواس خورد به کاپوت! هرچه قبلش بوق کشیدم متوجه نشد. پیاده شدم گفتم «هووووی یاروو...»... پهن شده بود رو زمین و کمرش رو گرفته بود. یه کارت گرفت سمتم که روش نوشته بود من ناشنوا هستم!
هر فیلم و عکسی، داستانی دارد و هر نگاهی می‌تواند داستانی متفاوت را حکایت کند؛ با داستان ما همراه شوید

شما نیز می‌توانید داستان‌های امام رضایی خود را با مخاطبین ما به اشتراک بگذارید.

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

داستان یک تصویر

۲ لایک
۰ نظر

️وسط خیابون گیج و بی‌حواس خورد به کاپوت! هرچه قبلش بوق کشیدم متوجه نشد. پیاده شدم گفتم «هووووی یاروو...»... پهن شده بود رو زمین و کمرش رو گرفته بود. یه کارت گرفت سمتم که روش نوشته بود من ناشنوا هستم!
هر فیلم و عکسی، داستانی دارد و هر نگاهی می‌تواند داستانی متفاوت را حکایت کند؛ با داستان ما همراه شوید

شما نیز می‌توانید داستان‌های امام رضایی خود را با مخاطبین ما به اشتراک بگذارید.