در حال بارگذاری ویدیو ...

چوپانی : شعر و دکلمه استاد هوشنگ رئوف

سید مجتبی محمدی
سید مجتبی محمدی

چوپانی
7 -قطعه پیوسته
**
1
نه در ییلاق
نه در قشلاق
هیچ کجا قرار ندارم
کاش
با ایل بادها
همسفر می‌شدم
2
امسال بهار
با دلم گفتم
چوپان گله‌ی پدرت می‌شوم
و گلوی نی را
از بهارِ رنگ به رنگ ◄«گُلوَنی‌ات »
پر می‌کنم
اما
از کج بختی من
تو شدی
عروسِ گله داری بزرگ
3
حالا
مهریه‌ات
گله‌ای بزرگِ بزرگ است
اما بدان
من عاقبت
گرگ می شوم
4
پدرت راست می‌گفت
چوپان و خواستگاری دختر کدخدا
ازاین یتیمِ پای چراغ ِ خانه ی مردم
چه غلط ها ..
5
پدرت راست می‌گفت
من و
◄◄(کپه نکی ) کهنه
و دلی عاشق
به وسعتِ دشتی
زیر برف و باران
که آغُل پر و
خانه‌ی پنج دری
رو به آفتاب نمی‌شود
6
ستاره جان
شنیده‌ام
شام عروسی‌ات
طعم خاک داده‌است
نمی‌دانستی
آن گوسفندانِ سر بریده‌ی مفلوک
یارانِ نی نوازی من بودند
در غروب‌های تنهائی .
7
ستاره جان
مدتی است
گلوی من و این نی
بی‌تابِ بی تابند
پدرت را بگو
شبی
منتظر آتش بازی
این یتیم پا برهنه باشد .





هوشنگ رئوف

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

چوپانی : شعر و دکلمه استاد هوشنگ رئوف

۰ لایک
۰ نظر

چوپانی
7 -قطعه پیوسته
**
1
نه در ییلاق
نه در قشلاق
هیچ کجا قرار ندارم
کاش
با ایل بادها
همسفر می‌شدم
2
امسال بهار
با دلم گفتم
چوپان گله‌ی پدرت می‌شوم
و گلوی نی را
از بهارِ رنگ به رنگ ◄«گُلوَنی‌ات »
پر می‌کنم
اما
از کج بختی من
تو شدی
عروسِ گله داری بزرگ
3
حالا
مهریه‌ات
گله‌ای بزرگِ بزرگ است
اما بدان
من عاقبت
گرگ می شوم
4
پدرت راست می‌گفت
چوپان و خواستگاری دختر کدخدا
ازاین یتیمِ پای چراغ ِ خانه ی مردم
چه غلط ها ..
5
پدرت راست می‌گفت
من و
◄◄(کپه نکی ) کهنه
و دلی عاشق
به وسعتِ دشتی
زیر برف و باران
که آغُل پر و
خانه‌ی پنج دری
رو به آفتاب نمی‌شود
6
ستاره جان
شنیده‌ام
شام عروسی‌ات
طعم خاک داده‌است
نمی‌دانستی
آن گوسفندانِ سر بریده‌ی مفلوک
یارانِ نی نوازی من بودند
در غروب‌های تنهائی .
7
ستاره جان
مدتی است
گلوی من و این نی
بی‌تابِ بی تابند
پدرت را بگو
شبی
منتظر آتش بازی
این یتیم پا برهنه باشد .





هوشنگ رئوف

موسیقی و هنر