در حال بارگذاری ویدیو ...

چکنم : شاعر حسن اسدی " شبدیز با دکلمه ی علی تنها

سید مجتبی محمدی
سید مجتبی محمدی

چکنم

چشم هایت زچشمم افتادند،بی چراغ است منزلم چکنم؟
خنده هایم گلوی فریادند،غم گره خورده دردلم چکنم؟

درنگاه ستاره تابیدم،ازسبوی فلک تراویدم
خون به باغ سپیده باریدم،داس شب،چیدحاصلم چکنم؟

درگریزازهوای شبنفسان،ازهوای هزاره ی هذیان
زیرتوفان برگریزخزان،سرنگون گشت محملم چکنم؟

دشت سوزان سینه راکندم،آسمان را به گریه افکندم
بذردلدادگی پراکندم،گُل نروییدازگِلم چکنم؟

دربهاری که رنگ ماتم داشت،درشکفتن،هزارگُل،کم داشت
زیرموجی که ریشه درغم داشت،غرق شدباغ ساحلم چکنم؟

زیرآوارسرب وآهن ودود،شانه های صلابتم فرسود
همتِ هیچ ناخنی نگشودگره تنگ مشکلم چکنم؟

آسماناچه جای بی مهری ست؟این خداناخدای بی مهری ست!
ماه من درهوای بی مهری ست! باسپیدِسیه دلم چکنم؟

درگذرگاه تنگِ وحشت خیز،درهیاهوی بادِآتش بیز
جانِ آتشگرفته ی شبدیز،سبز شد درمقابلم چکنم؟

حسن اسدی "شبدیز

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

چکنم : شاعر حسن اسدی " شبدیز با دکلمه ی علی تنها

۰ لایک
۰ نظر

چکنم

چشم هایت زچشمم افتادند،بی چراغ است منزلم چکنم؟
خنده هایم گلوی فریادند،غم گره خورده دردلم چکنم؟

درنگاه ستاره تابیدم،ازسبوی فلک تراویدم
خون به باغ سپیده باریدم،داس شب،چیدحاصلم چکنم؟

درگریزازهوای شبنفسان،ازهوای هزاره ی هذیان
زیرتوفان برگریزخزان،سرنگون گشت محملم چکنم؟

دشت سوزان سینه راکندم،آسمان را به گریه افکندم
بذردلدادگی پراکندم،گُل نروییدازگِلم چکنم؟

دربهاری که رنگ ماتم داشت،درشکفتن،هزارگُل،کم داشت
زیرموجی که ریشه درغم داشت،غرق شدباغ ساحلم چکنم؟

زیرآوارسرب وآهن ودود،شانه های صلابتم فرسود
همتِ هیچ ناخنی نگشودگره تنگ مشکلم چکنم؟

آسماناچه جای بی مهری ست؟این خداناخدای بی مهری ست!
ماه من درهوای بی مهری ست! باسپیدِسیه دلم چکنم؟

درگذرگاه تنگِ وحشت خیز،درهیاهوی بادِآتش بیز
جانِ آتشگرفته ی شبدیز،سبز شد درمقابلم چکنم؟

حسن اسدی "شبدیز

موسیقی و هنر