دو شاتی جیمین اسمات

فیک وانشات
فیک وانشات

سلام اسم من ا/تس امروز قرار شد با هانا بریم استخر مختلط هانا اومد دنبالم و رفتی استخر من مایوم رو پوشیدم و وارد استخر شد من رفتم روی یکی از صندلی ها نشستم ولی ی نفر داشت بهم نگاه میکرد و چهرش خیلی آشنا بود ولی توجه نکردم ولی احساس کردم دست کی رو شونمه وقتی برگشتم اون....او..ن جیمین بود خیلی اعتباری به نظر میومد ، ویو جیمین با ته رفته بودم استخر و ی دختر وارده استخر شد و برام آشنا بود ی زره دقت کردم دیدم ا/ ت خیلی اعصابی شدم چون لباس خیلی باز بود رفتم سمتش و دستم رو گذاشتم رو شونش ، ویو ا/ ت جیمین دستمو کشید و برد سمت ماشین با همو مایو و پرتم کرد تو ماشین و خودش نشست و ی پتو انداخت روم جرعت حرف زدن نداشتم:/ رسیدیم خونه در ماشینو باز کرد دستمو گرفت و وارد خونه شدیم بردم اتاق پرتم کرد رو تخت و خیمه ( فکر کنم درسته) و گردنمو مارک های دردناک میزاشت منم تقلا میکردم ولی تو حالا خودش نبود کلی جیغ و داد کردم ولی توجهی نداشت اخر باداد: ازت متنفرم هق ...... به خودش اومد رفت کنار و از اتاق رفت برون منم همین جوری گریه می کردم انقدر گریه کردم که خوابم برد یک ساعت بعد : از خواب بلند شدم رفتم جلوی آینه و گردنمو دیدم باورم نمیشد هق ...... او...ن اون رسما داشت بهم تجاوز میکرد خیلی اعصابی شد لباسامو پوشید و از اتاق اومدم برون دیدم جیمین رو مبل نشسته و تو فکر در اتاقو که بستم منو دید خواستم برم برون که جیمین اومد جلو در و در رو قفل کرد گفت: کجا میخوای بری گفتم هر جا که تو نباشی که یهو............. خب لایک و کامنت فراموش نشه مرسی و این فقط ی فیک جیمین شی خیلی مهربونه ممنون از حمایتتون ~♡~

نظرات (۸)

Loading...

توضیحات

دو شاتی جیمین اسمات

۲۳ لایک
۸ نظر

سلام اسم من ا/تس امروز قرار شد با هانا بریم استخر مختلط هانا اومد دنبالم و رفتی استخر من مایوم رو پوشیدم و وارد استخر شد من رفتم روی یکی از صندلی ها نشستم ولی ی نفر داشت بهم نگاه میکرد و چهرش خیلی آشنا بود ولی توجه نکردم ولی احساس کردم دست کی رو شونمه وقتی برگشتم اون....او..ن جیمین بود خیلی اعتباری به نظر میومد ، ویو جیمین با ته رفته بودم استخر و ی دختر وارده استخر شد و برام آشنا بود ی زره دقت کردم دیدم ا/ ت خیلی اعصابی شدم چون لباس خیلی باز بود رفتم سمتش و دستم رو گذاشتم رو شونش ، ویو ا/ ت جیمین دستمو کشید و برد سمت ماشین با همو مایو و پرتم کرد تو ماشین و خودش نشست و ی پتو انداخت روم جرعت حرف زدن نداشتم:/ رسیدیم خونه در ماشینو باز کرد دستمو گرفت و وارد خونه شدیم بردم اتاق پرتم کرد رو تخت و خیمه ( فکر کنم درسته) و گردنمو مارک های دردناک میزاشت منم تقلا میکردم ولی تو حالا خودش نبود کلی جیغ و داد کردم ولی توجهی نداشت اخر باداد: ازت متنفرم هق ...... به خودش اومد رفت کنار و از اتاق رفت برون منم همین جوری گریه می کردم انقدر گریه کردم که خوابم برد یک ساعت بعد : از خواب بلند شدم رفتم جلوی آینه و گردنمو دیدم باورم نمیشد هق ...... او...ن اون رسما داشت بهم تجاوز میکرد خیلی اعصابی شد لباسامو پوشید و از اتاق اومدم برون دیدم جیمین رو مبل نشسته و تو فکر در اتاقو که بستم منو دید خواستم برم برون که جیمین اومد جلو در و در رو قفل کرد گفت: کجا میخوای بری گفتم هر جا که تو نباشی که یهو............. خب لایک و کامنت فراموش نشه مرسی و این فقط ی فیک جیمین شی خیلی مهربونه ممنون از حمایتتون ~♡~