در حال بارگذاری ویدیو ...

اجرا شب نورد شجریان فقید با کمانچه، شب است و چهره میهن سیاهه

عباس
عباس

شب است و چهره ی میهن سیاهه
نشستن در سیاهی ها؛ گناهه…
تفنگم را بده تا ره بجویم؛ که هر که عاشقه پایش به راهه
برادر بیقراره… برادر شعله واره
برادر؛ دشت سینه اش لاله زاره
شب و دریای خوف انگیز و طوفان؛ من و اندیشه های پاک پویان
برایم خلعت و خنجر بیاور؛ که خون میبارد از دل های سوزان
برادر نوجوونه برادر غرق خونه؛ برادر کاکلش آتشفشونه
تو که با عاشقان؛ درد آشنایی…
تو که همرزم و هم زنجیرِ مایی
ببین خون عزیزان را به دیوار؛ بزن شیپور صبحِ روشنایی…
برادر بیقراره… برادر شعله واره
برادر نوجوونه برادر غرق خونه؛ برادر کاکلش آتشفشونه
برادر؛ دشمنم خونخواره امشب
هوای خانه؛ ظلمت باره امشب…
چراغی بر سر راهم بگیرید؛ که دیو شهر شب بیداره امشب…
شب است و مادرانِ شهر، غمناک…
هزاران گل شکفت و خفت بر خاک
عزیزم داغدارم دست وا کن؛ به پا کن بیرق صبح طربناک
به عهد شب نظربین ها وفا کن…
برادرهای عاشق را صدا کن…
بزن بر سینه ی شب تیری از نور؛ گل خورشید را مهمانِ ما کن
به سیل صبح خواهان؛ راه بستند
هزاران سینه و سر را شکستند…
ولی مردم گرفته دست در دست؛ ز چنگ دیو مردم خوار رستند

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

اجرا شب نورد شجریان فقید با کمانچه، شب است و چهره میهن سیاهه

۳ لایک
۰ نظر

شب است و چهره ی میهن سیاهه
نشستن در سیاهی ها؛ گناهه…
تفنگم را بده تا ره بجویم؛ که هر که عاشقه پایش به راهه
برادر بیقراره… برادر شعله واره
برادر؛ دشت سینه اش لاله زاره
شب و دریای خوف انگیز و طوفان؛ من و اندیشه های پاک پویان
برایم خلعت و خنجر بیاور؛ که خون میبارد از دل های سوزان
برادر نوجوونه برادر غرق خونه؛ برادر کاکلش آتشفشونه
تو که با عاشقان؛ درد آشنایی…
تو که همرزم و هم زنجیرِ مایی
ببین خون عزیزان را به دیوار؛ بزن شیپور صبحِ روشنایی…
برادر بیقراره… برادر شعله واره
برادر نوجوونه برادر غرق خونه؛ برادر کاکلش آتشفشونه
برادر؛ دشمنم خونخواره امشب
هوای خانه؛ ظلمت باره امشب…
چراغی بر سر راهم بگیرید؛ که دیو شهر شب بیداره امشب…
شب است و مادرانِ شهر، غمناک…
هزاران گل شکفت و خفت بر خاک
عزیزم داغدارم دست وا کن؛ به پا کن بیرق صبح طربناک
به عهد شب نظربین ها وفا کن…
برادرهای عاشق را صدا کن…
بزن بر سینه ی شب تیری از نور؛ گل خورشید را مهمانِ ما کن
به سیل صبح خواهان؛ راه بستند
هزاران سینه و سر را شکستند…
ولی مردم گرفته دست در دست؛ ز چنگ دیو مردم خوار رستند

موسیقی و هنر