اجرای زنده احمد آزاد، میخونه شعر غلامرضا سرکوب تنظیم بشارتی، بامداد آدینه تلویزیون پارس، وقتی عزیزی میره از دستمون ۱۳۷۱

عباس
عباس

وقتی عزیزی میره از دست مون وقتی بلا میباره از آسمون
وقتی آدم رونده میشه از خونه چاره ای نیست جز گوشه ی میخونه
اون وقت آدم می میزنه به زندگی هی میزنه
خودشو فراموش میکنه به حرف دل گوش میکنه
به حرف دل گوش میکنه
واسه اینه که همدم مست ها شدم رفیق پیمونه به دست ها شدم
از خود و بیگانه جفا دیده ام از می و میخونه وفا دیده ام
وقتی آدم با غم میشه همخونه کسی ازش نمیگیره نشونه
وقتی خونه درست مثل زندون چاره ای نیست جز گوشه ی میخونه
اون وقت آدم می میزنه به زندگی هی میزنه
خودش و فراموش میکنه به حرف دل گوش میکنه
به حرف دل گوش میکنه
وقتی عزیزی میره از دست مون وقتی بلا میباره از آسمون
وقتی آدم رونده میشه از خونه چاره ای نیست جز گوشه ی میخونه
اون وقت آدم می میزنه به زندگی هی میزنه
خودش و فراموش میکنه به حرف دل گوش میکنه
به حرف دل گوش میکنه

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

اجرای زنده احمد آزاد، میخونه شعر غلامرضا سرکوب تنظیم بشارتی، بامداد آدینه تلویزیون پارس، وقتی عزیزی میره از دستمون ۱۳۷۱

۳ لایک
۰ نظر

وقتی عزیزی میره از دست مون وقتی بلا میباره از آسمون
وقتی آدم رونده میشه از خونه چاره ای نیست جز گوشه ی میخونه
اون وقت آدم می میزنه به زندگی هی میزنه
خودشو فراموش میکنه به حرف دل گوش میکنه
به حرف دل گوش میکنه
واسه اینه که همدم مست ها شدم رفیق پیمونه به دست ها شدم
از خود و بیگانه جفا دیده ام از می و میخونه وفا دیده ام
وقتی آدم با غم میشه همخونه کسی ازش نمیگیره نشونه
وقتی خونه درست مثل زندون چاره ای نیست جز گوشه ی میخونه
اون وقت آدم می میزنه به زندگی هی میزنه
خودش و فراموش میکنه به حرف دل گوش میکنه
به حرف دل گوش میکنه
وقتی عزیزی میره از دست مون وقتی بلا میباره از آسمون
وقتی آدم رونده میشه از خونه چاره ای نیست جز گوشه ی میخونه
اون وقت آدم می میزنه به زندگی هی میزنه
خودش و فراموش میکنه به حرف دل گوش میکنه
به حرف دل گوش میکنه

موسیقی و هنر