پارت چهارم داستان ( پیمانی برای هفت نفر )

۸ نظر گزارش تخلف
* ... EXO . XOXO  ... *
* ... EXO . XOXO ... *

یهو یه گلوله آتیش به سمتم پرتاب کرد که از جفت سرم رد شد
با اون گلوله به خودم اومدم
یهو یه گلوله به سمتم پرتاب کرد که جاخالی دادم
چیکار میکنی دختر جون ؟
_ دارم بازی میکنم و بعد یه لبخند شیطانی زد
همش بهم گولوله پرت میکرد و منم یا فرار میکردم یا جاخالی میدادم
داد زدم و میدویدم : کمککک
یهو یکی از گلوله ها برخورد کرد به شونم
جیغ کشیدم و افتادم روی زمین
ریو اومد بالای سرم
یکی از دخترا با باد تندی آتیشو خاموش کرد
حالم خوب نبود .... چشمام سیاهی رفت
..............ٔ....
چشامو آروم آروم باز شد
دردی رو توی شونم احساس میکردم ... به سمت راستم نگاه کردم
یه دختر رو بالای سرم دیدم که چشماشو بسته بود و دستش روی شونم بود
یهو دستشو محکم زد روی جای سوختگی که باعث شد داد بکشم
اون دختر بدون نگاه کردن و حرف زدن با من اتاقو ترک کرد
یه نگاه به سوختگیم انداختم
چشام گشاد شد .... قدرت درمانگری ... پس اینه
چشمامو بستم ....... یعنی منم از این قدرت ها دارم ؟ .... نمیتونم درکش کنم
به زور از جام بلند شدم
یه اتاق بود و دوتا تخت
یهو یه نفر اومد داخل
سرمو چرخوندم که ریو رو دیدم که با لبخند گفت : اینجا اتاق منو توعه
من و تو ... منظورت چیه ؟
خوابگاهه دیگه ... همین الانم شیفت شبانه تموم شد
حدس زدم ساعت دوازده باشه
ریو چرا اونایی که قدرت دارن رو توی یه مدرسه جمع کردن ؟
ریو گفت : بخاطر ویکتور
ویکتور ؟؟؟؟
_ اون تمام قدرت ها رو داشت ولی بر اثر تغیراتی در جسمش تمام اونا توی جهان پخش شد
و الانم نصف قدرت هاشو دوباره جمع کرده و ما برای این اینجاییم که شکستش بدیم چون اون از قدرتش استفاده نمیکنه
طبق گفته معلم هفت نفر از اعضا این مدرسه فقط میتونن قدرتشونو نگه دارن البته فقط مدرسه نه ... هفت نفر از کل جهان .... و ممکنه من یا تو یا هر کس دیگه یکی از این هفت نفر باشیم پس باید نیرومونو بفهمیم
ریو از کجا میفهمن کدوم دانش آموزا قدرت دارن ؟
از روی بدنشون
بدنشون ؟
اون اومد سمتم و شلوارشو زد بالا
پشت پاش یه قرمزی بود که به شکل یه مار بود ... البته تقریبا
همه اونایی که قدرت دارن این شکل روی بدنشون هست
ولی اون شکل .... روی کمر منم هست
فکر میکردم نشونس .... اینجا چه خبره .... من واقعا چی هستم ؟....

نظرات (۸)

Loading...

توضیحات

پارت چهارم داستان ( پیمانی برای هفت نفر )

۱۵ لایک
۸ نظر

یهو یه گلوله آتیش به سمتم پرتاب کرد که از جفت سرم رد شد
با اون گلوله به خودم اومدم
یهو یه گلوله به سمتم پرتاب کرد که جاخالی دادم
چیکار میکنی دختر جون ؟
_ دارم بازی میکنم و بعد یه لبخند شیطانی زد
همش بهم گولوله پرت میکرد و منم یا فرار میکردم یا جاخالی میدادم
داد زدم و میدویدم : کمککک
یهو یکی از گلوله ها برخورد کرد به شونم
جیغ کشیدم و افتادم روی زمین
ریو اومد بالای سرم
یکی از دخترا با باد تندی آتیشو خاموش کرد
حالم خوب نبود .... چشمام سیاهی رفت
..............ٔ....
چشامو آروم آروم باز شد
دردی رو توی شونم احساس میکردم ... به سمت راستم نگاه کردم
یه دختر رو بالای سرم دیدم که چشماشو بسته بود و دستش روی شونم بود
یهو دستشو محکم زد روی جای سوختگی که باعث شد داد بکشم
اون دختر بدون نگاه کردن و حرف زدن با من اتاقو ترک کرد
یه نگاه به سوختگیم انداختم
چشام گشاد شد .... قدرت درمانگری ... پس اینه
چشمامو بستم ....... یعنی منم از این قدرت ها دارم ؟ .... نمیتونم درکش کنم
به زور از جام بلند شدم
یه اتاق بود و دوتا تخت
یهو یه نفر اومد داخل
سرمو چرخوندم که ریو رو دیدم که با لبخند گفت : اینجا اتاق منو توعه
من و تو ... منظورت چیه ؟
خوابگاهه دیگه ... همین الانم شیفت شبانه تموم شد
حدس زدم ساعت دوازده باشه
ریو چرا اونایی که قدرت دارن رو توی یه مدرسه جمع کردن ؟
ریو گفت : بخاطر ویکتور
ویکتور ؟؟؟؟
_ اون تمام قدرت ها رو داشت ولی بر اثر تغیراتی در جسمش تمام اونا توی جهان پخش شد
و الانم نصف قدرت هاشو دوباره جمع کرده و ما برای این اینجاییم که شکستش بدیم چون اون از قدرتش استفاده نمیکنه
طبق گفته معلم هفت نفر از اعضا این مدرسه فقط میتونن قدرتشونو نگه دارن البته فقط مدرسه نه ... هفت نفر از کل جهان .... و ممکنه من یا تو یا هر کس دیگه یکی از این هفت نفر باشیم پس باید نیرومونو بفهمیم
ریو از کجا میفهمن کدوم دانش آموزا قدرت دارن ؟
از روی بدنشون
بدنشون ؟
اون اومد سمتم و شلوارشو زد بالا
پشت پاش یه قرمزی بود که به شکل یه مار بود ... البته تقریبا
همه اونایی که قدرت دارن این شکل روی بدنشون هست
ولی اون شکل .... روی کمر منم هست
فکر میکردم نشونس .... اینجا چه خبره .... من واقعا چی هستم ؟....

کارتون و انیمیشن