هرییییییی /ولی رئیس شما با ات رفتار متفاوتی دارید لطفا منو ببخشید منظری نداشتم ولی حقیقت تلخه نه با این حرف رفتم سمتش و گفتم ببنددهنتو من از اون آدمایی نیستم که به کراششون توهین کن یا وایسم نگات کنم اگه به من بگی هرزه مشکلی نیست ولی حق نداری به کراشم بگی هوس باز به گا میدمت از اون آدماییم نیست که تو می‌گفتی با اون مرد منحرف و آشغال و بی‌ادب زمین تا آسمون فرق داره اون یه مرد متشخص مهربون و خوش لبخنده گورتو گم کن و به سمت در هولش دادم که گفت هوش مگه طویله است البته با وجود حیواناتی که در اینجاست شکی درش نیست پس از تمام شدن این حرف به سمتش رفتم و یقشو گرفتم و همونطور که به سمت در خروجی راهنماییش می‌کردم یا بهتر بگم می‌کشیدمش گفتم اگه توی قصر حیوون وجود داشته باشه قصر تبدیل به طویله نمی‌شه منم دارم یه حیوونو از قصر بیرون می‌کنم وقتی انداختمش بیرون یه لگد زدم تو شکمش و درو بستم موقع برگشت به آشپزخونه تهیونگ و دیدم و ازش عذرخواهی کردم و اون در مقابلم یه لبخندی زد و گفت خواهش می‌کنم میشه برام ساعت ۲۱ رامیون با مرغ سوخاری آبجو بیاری لبخند زدم و گفتم چشم آقای کیم تهیونگ رو به هممون گفت لطفاً منو تهیونگ صدا کنید لبخند زدم و گفتم باشه تهیونگ
ساعت ۲۱ شب به وقت سئول
در اتاقو زدم و وارد شدم و رامیون و مرغ سوخاری آبجو رو براش بردم وقتی یه دونه رامیون و آبجو رو دید گفت میشه یه دونه دیگه هم بیاری رفتم و یه دونه آبجو و رامیون بردم خواستم برگردم که ازم درخواست کرد همراهیش کنم لبخند از ته دل زدم و گفتم باعث افتخارمه وقتی فهمیدم تو کدوم کمپانی بازی می‌کنه یادم اومد منم موقعی اونجا خوانندگی می‌کردم تا اینکه گروهمون از هم پاشید وقتی کاملا مست بود بهم گفت وقتی آیدول بودم عاشقم شده بوده و وقتی گروه از هم پاشید دیگه منو ندیده تا امروز وقتی من و زخمی دیده یادم افتاده و منو شناخته همون لحظه در حال خوردن یک مرغ سوخاری با سس خردل بودم که سس مالید به لبم وقتی اومد سس و از روی لبم برداره بی‌اختیار بوسیدمش و وقتی به خودم اومدم خودم عقب کشیدم که مانعم شد و منو بوسید بعد از اون بوسه تو بغلم غش کرد وقتی با بردمش روی تخت گذاشتم اومدم برم دستمو گرفت و من انداخت رو خودش و سروع کرد به بوسیدنم.
خماریییییییییییییییییی