در حال بارگذاری ویدیو ...

عشق بی کلام-قسمت 1

۰ نظر
گزارش تخلف
{^*_*^}exo{^*_*^} kim ღ woo  ღbin {^*_*^}exo{^*_*^}
{^*_*^}exo{^*_*^} kim ღ woo ღbin {^*_*^}exo{^*_*^}

(مارال)
من-هی...هی پاشو
پارمیدا-واااااااااااای چی میگی نصفه شبی
بالشت و محکم به صورتش زدم
من-... ساعت 3 ظهره خجالت نمی کشی بعد میگی نصف شب...نچ نچ نچ نچ ناهار کیمچیه گفتم در جریانت بزارم
مثل جن از تخت پرید پایین...یعنی فکرکنم خواب از چشماش پرید
پارمیدا- جون من؟
چشمکی زدم و بالبخند گله گشاد گفتم
من- نه خیر کیمچی درست کنم که تو کوفت کنی؟؟؟عمرااااا
پارمیدا-ای که سهون طلاقت بده ...ای که یه راست بخوری به دیوار.... نامرد داشتم خواب عشقم و میدیدم
خندیدمو از اتاقش رفتم بیرون
از روی لبه ی پله ها سرخوردم و اومدم پایین
من- بیتا تارا سوفی بیاین ناهار حاضره
رفتم تو آشپزخونه و غذا هارو براشون چیدم و گذاشتم رو میز یکی یکی اومدن تو آشپزخونه و نشستن دور میز
بیتا- به به چی کار کردی تو؟؟
تارا- ایول ...ایول
یک دفعه پارمیدا اومد داخل با دیدن کیمچی چشماشو ریز کرده به من نگاه می کرد...اوه اوه چه شاکی هم نگاه میکنه
من- جون عزیزت الان نه .... با این سنت حرص میخوری شیرت خشک میشه گناهداری....میوفتی رو دستمون شوهر گیرت نمیاد....شوهر گیرت نیاد ترشیده میشی....ترشیده که بشی بو ترشی میدی...بوترشی که بدی از گروه اخراجت می کنن
پارمیدا-می خوای تا سینه قبرستون ادامه بدی؟؟؟
سوفیا داشت میخندید
سوفی-باز تو رفتی از خواب بیدارش کردی؟؟؟
مظلوم نگاش کردم و سر تکون دادم
پارمیدا-فقط به خاطر کیمچی
خندیدم و نشستم رو صندلی... تو پخت بعضی از غذاهای کره ای حرف نداشتم
خلاصه غذا رو که خوردیم سوفیا و بیتا ظرفارو شستن و همه توی اتاق پذیرایی جمع شدیم
من- میدونید که این هفته مسابقه داریم
همه با هم گفتن –خـــــــب
و این برامون خیلی با ارزشه چون بعد از اون میتونیم تورمون رو تو کره بندازیم......
همه-خـــــــــــــــب
من-اِ...مرض و میگید خب.... بزارید حرفم و بگم
پارمیدا-جوووووووون بووووگوووو
من-.بیاید بی وقفه تمرین کنیم می دونم خسته اید منم خسته ام ولی الان زنگ میزنم به بقیه تا بیان باید خیلی خیلی
پارمیدا- تلاش کنیم
من-اوکی همین...
سوفیا- من زنک بزنم؟؟
من- خودم به همشون میگم شما تمرین کنید الان میام
رفتم تو اتاقم و گوشی رو برداشم و به تک تکشون زنگ زدم
راستی یادم رفت بگم الان هم توی امریکا هستیم و قرار پس فردا اجرا داشته باشیم
بعد از 5 مین همه اشون اومدن و لباساشون رو عوض کردن و رفتیم تو سالن رقص که زیر زمین بود
*********

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

عشق بی کلام-قسمت 1

۷ لایک
۰ نظر

(مارال)
من-هی...هی پاشو
پارمیدا-واااااااااااای چی میگی نصفه شبی
بالشت و محکم به صورتش زدم
من-... ساعت 3 ظهره خجالت نمی کشی بعد میگی نصف شب...نچ نچ نچ نچ ناهار کیمچیه گفتم در جریانت بزارم
مثل جن از تخت پرید پایین...یعنی فکرکنم خواب از چشماش پرید
پارمیدا- جون من؟
چشمکی زدم و بالبخند گله گشاد گفتم
من- نه خیر کیمچی درست کنم که تو کوفت کنی؟؟؟عمرااااا
پارمیدا-ای که سهون طلاقت بده ...ای که یه راست بخوری به دیوار.... نامرد داشتم خواب عشقم و میدیدم
خندیدمو از اتاقش رفتم بیرون
از روی لبه ی پله ها سرخوردم و اومدم پایین
من- بیتا تارا سوفی بیاین ناهار حاضره
رفتم تو آشپزخونه و غذا هارو براشون چیدم و گذاشتم رو میز یکی یکی اومدن تو آشپزخونه و نشستن دور میز
بیتا- به به چی کار کردی تو؟؟
تارا- ایول ...ایول
یک دفعه پارمیدا اومد داخل با دیدن کیمچی چشماشو ریز کرده به من نگاه می کرد...اوه اوه چه شاکی هم نگاه میکنه
من- جون عزیزت الان نه .... با این سنت حرص میخوری شیرت خشک میشه گناهداری....میوفتی رو دستمون شوهر گیرت نمیاد....شوهر گیرت نیاد ترشیده میشی....ترشیده که بشی بو ترشی میدی...بوترشی که بدی از گروه اخراجت می کنن
پارمیدا-می خوای تا سینه قبرستون ادامه بدی؟؟؟
سوفیا داشت میخندید
سوفی-باز تو رفتی از خواب بیدارش کردی؟؟؟
مظلوم نگاش کردم و سر تکون دادم
پارمیدا-فقط به خاطر کیمچی
خندیدم و نشستم رو صندلی... تو پخت بعضی از غذاهای کره ای حرف نداشتم
خلاصه غذا رو که خوردیم سوفیا و بیتا ظرفارو شستن و همه توی اتاق پذیرایی جمع شدیم
من- میدونید که این هفته مسابقه داریم
همه با هم گفتن –خـــــــب
و این برامون خیلی با ارزشه چون بعد از اون میتونیم تورمون رو تو کره بندازیم......
همه-خـــــــــــــــب
من-اِ...مرض و میگید خب.... بزارید حرفم و بگم
پارمیدا-جوووووووون بووووگوووو
من-.بیاید بی وقفه تمرین کنیم می دونم خسته اید منم خسته ام ولی الان زنگ میزنم به بقیه تا بیان باید خیلی خیلی
پارمیدا- تلاش کنیم
من-اوکی همین...
سوفیا- من زنک بزنم؟؟
من- خودم به همشون میگم شما تمرین کنید الان میام
رفتم تو اتاقم و گوشی رو برداشم و به تک تکشون زنگ زدم
راستی یادم رفت بگم الان هم توی امریکا هستیم و قرار پس فردا اجرا داشته باشیم
بعد از 5 مین همه اشون اومدن و لباساشون رو عوض کردن و رفتیم تو سالن رقص که زیر زمین بود
*********