نعمت الله آغاسی سعید قراچورلو در جمع بزرگان فرهنگ و هنر، با تو قهرم تو سفر کردی یادبود میرنقیبی ۱۳۸۲
بیا تا گندم یک دونه باشیم بیا تا آب یک رودخونه باشیم
چو شب آید کنی دستی به گردن چو روز آید ز هم بیگانه باشیم
تو سفر کردی به سلامت تو من و کشتی ز خجالت
دیگه حرفه آشتی نباشه با تو قهرم تا به قیامت
چه کنم با درد محبت به تو دیگر کرده ام عادت
دیگه حرفه آشتی نباشه با تو قهرم تا به قیامت
آی تو غرور مرا بشکستی که یه نامه برام نفرستی
به غریبه مگر دل بستی
تو بیا به سر بالینم به دو بوسه بده تسکینم
که شکوفه غم می چینم
تو سفر کردی به سلامت تو من و کشتی ز خجالت
دیگه حرفه آشتی نباشه با تو قهرم تا به قیامت
چه کنم با درد محبت به تو دیگر کرده ام عادت
دیگه حرفِ آشتی نباشه با تو قهرم تا به قیامت
آی تو غرور مرا بشکستی که یه نامه برام نفرستی
به غریبه مگر دل بستی
تو بیا به سر بالینم به دو بوسه بده تسکینم
که شکوفه غم می چینم
تو سفر کردی به سلامت تو من و کشتی ز خجالت
دیگه حرفه آشتی نباشه با تو قهرم تا به قیامت
نظرات