در این خیابان در تاریکی غلیظ ما بودیم که عاشقانه بازی می کردیم این خیابان غرق در گذشته است جایی که با تو به مهتاب تکیه دادم
짙은 어둠이 내려앉은 이 거리엔 낭만 속에 뛰놀던 우리가 있고 지난 시간이 배어 있는 이 거리는 너와 달빛을 베고 기댔던 곳
می دانم، همه چیز تمام شده است. زمانی که با هم می گذراندیم به دنبال هر قدمی است که برمی داریم. همینطور که همینجوری راه میرم یکی یکی به ذهنم میرسه حسرت حمل شده در هوای شب گسترش می یابد
알아, 다 지나버린 일인데 걸음마다 따라오는 우리 함께한 시간이 그저 이렇게 걷다 보니 하나둘씩 떠올라 밤공기에 실려 온 그리움이 번지네
نگرانی های یک روز خسته کننده را کنار بگذارید جاده ای که با هم رفتیم و باد سرد پشتمان بود میان سایه درختان کشیده شده است صحنه ها و داستان هایی که دوست داشتم
지친 하루의 고민들을 내려놓고 찬 바람을 등지고 함께 걷던 길 나무 그림자 사이마다 널어놓은 사랑했던 장면과 이야기들
می دانم، همه چیز تمام شده است. زمانی که با هم می گذراندیم به دنبال هر قدمی است که برمی داریم. همینطور که همینجوری راه میرم یکی یکی به ذهنم میرسه حسرت حمل شده در هوای شب گسترش می یابد
알아, 다 지나버린 일인데 걸음마다 따라오는 우리 함께한 시간이 그저 이렇게 걷다 보니 하나둘씩 떠올라 밤공기에 실려 온 그리움이 번지네
در این جاده تنها قدم می زنم، با آه هایم تو را رها کردم من از این تاریکی طولانی آرامش دارم
혼자 걷는 이 길 가는 한숨에 널 덜어내고 이 긴 어둠에 안겨 위로받네
می دانم، همه چیز تمام شده است. زمانی که با هم می گذراندیم به دنبال هر قدمی است که برمی داریم. همینطور که همینجوری راه میرم یکی یکی به ذهنم میرسه حسرت حمل شده در هوای شب گسترش می یابد
알아, 다 지나버린 일인데 걸음마다 따라오는 우리 함께한 시간이 그저 이렇게 걷다 보니 하나둘씩 떠올라 밤공기에 실려 온 그리움이 번지네