این آهنگ با این کاپل

۸۷ نظر گزارش تخلف
Avin(:
Avin(:

من به تو نزدیکم مانند از اسفند تا بهار
تو از من دوری مانند بهار تا اسفند

صاحب قبله و قبله ،دو عزیزند،ولی
خوش‎تر آن است من از قبله‎نما بنویسم!‏
آسمان مثل تو احساس مرا درک نکرد
باز،غمنامه ،به بیگانه چرا بنویسم؟‏
تا به کی،زیر چنین سقف سیاه و سنگین
قصه‎ی درد، به امید دوا بنویسم؟‏
قلمم، جوهرش از جوش و جراحت ،جاری‎است
پست باشم که پی نان و نوا بنویسم
بارها قصد خطر کردم و گفتی:ننویس!‏
پس من این بغض فروخورده کجا بنویسم؟‏
بعد یک عمر ببین دست و دلم می‎لرزد
که“من”و“تو”به هم آمیزم و ما بنویسم!‏
“من”و“تو”چون تن و جان‎اند،مخواه و مگذر
این دو را،باز همین‎طور ،جدا بنویسم
شعر من با تو پر از شادی و شیرین‎کامی‎است
باز ،حتا اگر از سوگ و عزا بنویسم
با تو از حرکت دستم برکت می‎بارد
فرق هم نیست،چه نفرین چه دعا بنویسم!‏
از نگاهت ،به رویم ،پنجره‎ای را بگشا
تا در آن منظره‎ی روح‎گشا بنویسم
تیغ و تشباد هم از ریشه نخواهد خشکاند
غزلی را که در آن حال و هوا بنویسم
عشق،آن روز که این لوح و قلم دستم داد
گفت هرشب غزل چشم شما بنویسم

نظرات (۸۷)

Loading...

توضیحات

این آهنگ با این کاپل

۲۰ لایک
۸۷ نظر

من به تو نزدیکم مانند از اسفند تا بهار
تو از من دوری مانند بهار تا اسفند

صاحب قبله و قبله ،دو عزیزند،ولی
خوش‎تر آن است من از قبله‎نما بنویسم!‏
آسمان مثل تو احساس مرا درک نکرد
باز،غمنامه ،به بیگانه چرا بنویسم؟‏
تا به کی،زیر چنین سقف سیاه و سنگین
قصه‎ی درد، به امید دوا بنویسم؟‏
قلمم، جوهرش از جوش و جراحت ،جاری‎است
پست باشم که پی نان و نوا بنویسم
بارها قصد خطر کردم و گفتی:ننویس!‏
پس من این بغض فروخورده کجا بنویسم؟‏
بعد یک عمر ببین دست و دلم می‎لرزد
که“من”و“تو”به هم آمیزم و ما بنویسم!‏
“من”و“تو”چون تن و جان‎اند،مخواه و مگذر
این دو را،باز همین‎طور ،جدا بنویسم
شعر من با تو پر از شادی و شیرین‎کامی‎است
باز ،حتا اگر از سوگ و عزا بنویسم
با تو از حرکت دستم برکت می‎بارد
فرق هم نیست،چه نفرین چه دعا بنویسم!‏
از نگاهت ،به رویم ،پنجره‎ای را بگشا
تا در آن منظره‎ی روح‎گشا بنویسم
تیغ و تشباد هم از ریشه نخواهد خشکاند
غزلی را که در آن حال و هوا بنویسم
عشق،آن روز که این لوح و قلم دستم داد
گفت هرشب غزل چشم شما بنویسم