در حال بارگذاری ویدیو ...

عشق بی کلام-قسمت12

۰ نظر
گزارش تخلف
{^*_*^}exo{^*_*^} kim ღ woo  ღbin {^*_*^}exo{^*_*^}
{^*_*^}exo{^*_*^} kim ღ woo ღbin {^*_*^}exo{^*_*^}

من:
ستاره بارونه (تو تو تو میدون)
چه درب و داغون (تو تویِ میدون)
آژان فراوونه (تو تو تو میدون)
تی ام باهاتونه (تو تویِ میدون)
(3X)
بچه ها جیغ و هورا زدن
من- آقا فکر نمی کنید دارید اشتباه میرید؟
-راننده قبلیتون به من گفت این جا برم
من- راننده گفت؟
-باور کنید راست میگم
با اخم بهش نگاه کردم...نمی دونم باید باور می کردم یا نه...یکد فعه مهیا گفت
مهیا- مارال
من- بله
مهیا- شرطمون رو که یادت نرفته
خواستم خودمو بزنم به کوچه علی چپ
من- شرط؟؟؟چه شرطی؟؟
شمیم- دِ نشد دیگه عزیزم ...
نگار-آها ببین دوباره داری زیرش در میری
من- تورو جون عششقتون ولم کنید
سوفیا- باشه ولی بعد از سنگ کاغذ قیچی
منتظر بودم ببینم چی کار می کنن دیدم پارمیدا پاشد ورفت سمت راننده
پارمیدا-ببخشید آقا میشه یه کوچولو ماشین رو نگه دارید و بیاید پیش ما؟؟
-من؟؟
پارمیدا- بله شما
ماشین رو زد کنار و اومد سمت پارمیدا
پارمیدا-آقا اول عینکتون رو بردارید
کمی هول شد و گفت
-آخه ..آخه چشمام آسیب دیده نمی تونم به کسی نشون بدم
پارمیدا- خب ببینید شما باید با مارال خانوم ما سنگ کاغذ قیچی بازی کنید چرا چون باید بین دو چیز یه چیز انتخاب بشه اگه مارال باخت چوب خوری...اگه نباخت سرکاری
-باشه حرفی نیست
من- سنگ ...کاغذ قیچی
اه مساوی
من- سنگ کاغذ قیچی
وای خدا دوباره مساوی فقط یک بار دیگه
گربه ی شرک شدم و نگاش کردم
-سنگ کاغذ قیچی
یا ابوفضل چرا می خواد این پسره منو سکته بده
تارا- این که خیلی مسخره شد چرا شما دوتا مساوی میاید؟؟
من- حتما حکمتی توشه دیگه... یعنی امشب رو وللش
پارامیس-چی چی رو وللش یه بار دیگه امتحان میکنیم
من- سنگ کاغذ قیچی
ای وای ...وای خدا جون کمک ...من باختم...حالا چه گوهی بخورم؟؟
دخترا با هم دیگه جیغ زدن و خوش حال بودن
آوا- مذکر رو که یادت نرفته
من- نه متاسفانه
پارمیدا-ای واااای
من- چیه؟
دوباره با پر رویی تمام رفت پیش راننده
پارمیدا- آقا؟؟
-بله
پارمیدا-میشه یه امشب با ما باشید؟؟
-جانم؟؟
پارمیدا-یه کم فقط دو دقیقه اکی؟
شونه هاشو داد بالا و قبول کرد....ای که هردوتون برین زیر تریلی...
........

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

عشق بی کلام-قسمت12

۴ لایک
۰ نظر

من:
ستاره بارونه (تو تو تو میدون)
چه درب و داغون (تو تویِ میدون)
آژان فراوونه (تو تو تو میدون)
تی ام باهاتونه (تو تویِ میدون)
(3X)
بچه ها جیغ و هورا زدن
من- آقا فکر نمی کنید دارید اشتباه میرید؟
-راننده قبلیتون به من گفت این جا برم
من- راننده گفت؟
-باور کنید راست میگم
با اخم بهش نگاه کردم...نمی دونم باید باور می کردم یا نه...یکد فعه مهیا گفت
مهیا- مارال
من- بله
مهیا- شرطمون رو که یادت نرفته
خواستم خودمو بزنم به کوچه علی چپ
من- شرط؟؟؟چه شرطی؟؟
شمیم- دِ نشد دیگه عزیزم ...
نگار-آها ببین دوباره داری زیرش در میری
من- تورو جون عششقتون ولم کنید
سوفیا- باشه ولی بعد از سنگ کاغذ قیچی
منتظر بودم ببینم چی کار می کنن دیدم پارمیدا پاشد ورفت سمت راننده
پارمیدا-ببخشید آقا میشه یه کوچولو ماشین رو نگه دارید و بیاید پیش ما؟؟
-من؟؟
پارمیدا- بله شما
ماشین رو زد کنار و اومد سمت پارمیدا
پارمیدا-آقا اول عینکتون رو بردارید
کمی هول شد و گفت
-آخه ..آخه چشمام آسیب دیده نمی تونم به کسی نشون بدم
پارمیدا- خب ببینید شما باید با مارال خانوم ما سنگ کاغذ قیچی بازی کنید چرا چون باید بین دو چیز یه چیز انتخاب بشه اگه مارال باخت چوب خوری...اگه نباخت سرکاری
-باشه حرفی نیست
من- سنگ ...کاغذ قیچی
اه مساوی
من- سنگ کاغذ قیچی
وای خدا دوباره مساوی فقط یک بار دیگه
گربه ی شرک شدم و نگاش کردم
-سنگ کاغذ قیچی
یا ابوفضل چرا می خواد این پسره منو سکته بده
تارا- این که خیلی مسخره شد چرا شما دوتا مساوی میاید؟؟
من- حتما حکمتی توشه دیگه... یعنی امشب رو وللش
پارامیس-چی چی رو وللش یه بار دیگه امتحان میکنیم
من- سنگ کاغذ قیچی
ای وای ...وای خدا جون کمک ...من باختم...حالا چه گوهی بخورم؟؟
دخترا با هم دیگه جیغ زدن و خوش حال بودن
آوا- مذکر رو که یادت نرفته
من- نه متاسفانه
پارمیدا-ای واااای
من- چیه؟
دوباره با پر رویی تمام رفت پیش راننده
پارمیدا- آقا؟؟
-بله
پارمیدا-میشه یه امشب با ما باشید؟؟
-جانم؟؟
پارمیدا-یه کم فقط دو دقیقه اکی؟
شونه هاشو داد بالا و قبول کرد....ای که هردوتون برین زیر تریلی...
........