رمان عشق خوناشامی
عشق خوناشامی پارت دو (کپشن)
مدرسه تموم شد و لیندا داشت به همراه بری به خونه برمیگشت
لوکاس هم داشت دنبالشون میکرد تا ببینه خونه لیندا کجاست
لیندا خب بری دیگه رسیدیم خداحافظ
بری: اهوم خداحافظ
لوکاس: پس خونش اینجاست
لیندا: اهههه خیلی گشنمه بهتره یه چیزیی بخورم
لیندا نودل رو روی گاز گذاشت و رفت رو تختش و با گوشیش ور رفت یه یهو به خواب رفت
یهو صدای آژیر اتش سوزی به صدا رد اومد و لیندا بیدار شد
لیندا: ها... چیش... چیشده؟(خواب الود)
لیندا رفت تو هال که بفهمه چیشده
لیندا: یا علییییییییییی خواب موندمممم... نودل.... اتش سوزی... واییییییی جیغغغغغغع، اخه لیندای پدرسگگگگگگ بلد نیستی یه نودل درست کنیییی
لیندا سریع کپسول اتش نشانی رو اورد و اتیش هارو خاموش کرد
لیندا: اهههه خداروشکر خاموش شددد، حالا کی میخواد اینجا رو تمیز کنه اهههههه
(لیندا درحال تمیز کاری)
لیندا: هوفف بلاخره تموم شد، برم ببینم تو یخچال چی داریم،
لیندا: خب خداروشکر مثل همیشه چیزی نداریم باید برم سوپر مارکت (خب خواهرم از اول همین کارو میکردی)
(درحال رفتن به سوپر مارکت)
لیندا: خبب رسیدم
وقتی لیندا وارد سوپر مارکت شد لوکاسو دید و سعی کرد واکنشی نشون مده
لوکاس: عع لینداستتتتتتت
لیندا: سلام
فروشنده: سلام
وقتی لیندا داشت خرید هاشو انتخاب میکرد یک دفعه چیزی از دستش میوفته و لوکاس بهش میده
لوکاس: بیا
لیندا که مونده بود چی بگه فقط تشکر کرد و رفت پیش فروشنده
لیندا: اینم خرید های من لطفا حساب کنید رو( به فروشنده)
فروشنده: بله حتما
فروشنده: دوتا کوفته، برنجی یک نودل، یک پاستیل، یک پاستای اماده، یک دونات، پک مینی موچی درسته؟ میشه پنج دلار
لوکاس: انگار بلد نیست غذا درست کنه (این تازه اولشه کجاشو دیدی برادرم)
لیندا: بله، بفرمایید
فروشنده: ممنون خداحافظ
لیندا: خداحافظ
(در راه خونه)
لیندا: اوخیش رسیدم خونه
لیندا یکی از کوفته های برنجیشو برداشت و رفت پیش لپ تاپش
لیندا: اوووومممم خب چی ببینمممممممممم؟ عاممم اها بزار کنسرت بلک پینکو که ضبط کردم ببینم( به به مثل ما کیپاپرم هست)
درحال دیدن کنسرت بلک پینک
خب بچه ها امیدوارم خوشتون بیاد
و بچه ها یه نکته هم بگم اگه میبینید هنوز خوناشامی نیست چون من دارم خیلی با جزئیات مینویسم ولی نگران نباشید جاهای خوناشامی هم نزدیکه (◠‿◕)
نظرات (۲۹)