در حال بارگذاری ویدیو ...

انیمیشن توبه شهید شاهرخ ضرغام

۰ نظر
گزارش تخلف
علی پیام
علی پیام

شهید شاهرخ ضرغام در یکم دی‌ماه ۱۳۲۷ در تهران دیده به جهان گشود و از همان دوران کودکی با آن جثه درشت و قوی نشان داد که خلق‌ و خوی پهلوان را دارد. هیچ‌گاه زیر بار حرف زور نمی‌رفت. در ۱۲ سالگی طعم تلخ یتیمی را چشید و از آن‌ پس با سختی روزگار را سپری کرد.او که در کارنامه زندگی خود هرگونه «معصیتی» را چشیده‌است؛ اما با چشیدن ولایت حضرت روح‌الله آن چنان تغییر می‌کند که می‌گوید: «اگر رگ‌های بدنم را بِبُرید نام حضرت روح‌الله را روی زمین می‌نویسد.»
شهید شاهرخ ضرغام در یکم دی‌ماه 1327 در تهران دیده به جهان گشود و از همان دوران کودکی با آن جثه درشت و قوی نشان داد که خلق‌وخوی پهلوان را دارد. هیچ‌گاه زیر بار حرف زور نمی‌رفت. در 12 سالگی طعم تلخ یتیمی را چشید و ازآن‌پس با سختی روزگار را سپری کرد.

در جوانی به سراغ کشتی رفت و تا اردوی تیم ملی کشتی پیش رفت و به قهرمانی جوانان جهان در وزن یک‌صد کیلو رسید؛ اما قدرت بدنی، نبود راهنما، رفقای نااهل و...همه دست‌به‌دست هم دادند که از او انسانی ساخته شود که هیچ‌کس جلودارش نبود. هر شب کاباره، دعوا، چاقوکشی و... از کسی حساب نمی‌برد، مادر پیرش هم نمی‌توانست کاری کند الا دعا. می‌گفت: هیچ‌وقت او را نفرین نکردم و فقط از خدا می‌خواستم که او را از سربازان امام زمان (عج) قرار دهد، درحالی‌که دیگران به من می‌خندیدند.

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

انیمیشن توبه شهید شاهرخ ضرغام

۰ لایک
۰ نظر

شهید شاهرخ ضرغام در یکم دی‌ماه ۱۳۲۷ در تهران دیده به جهان گشود و از همان دوران کودکی با آن جثه درشت و قوی نشان داد که خلق‌ و خوی پهلوان را دارد. هیچ‌گاه زیر بار حرف زور نمی‌رفت. در ۱۲ سالگی طعم تلخ یتیمی را چشید و از آن‌ پس با سختی روزگار را سپری کرد.او که در کارنامه زندگی خود هرگونه «معصیتی» را چشیده‌است؛ اما با چشیدن ولایت حضرت روح‌الله آن چنان تغییر می‌کند که می‌گوید: «اگر رگ‌های بدنم را بِبُرید نام حضرت روح‌الله را روی زمین می‌نویسد.»
شهید شاهرخ ضرغام در یکم دی‌ماه 1327 در تهران دیده به جهان گشود و از همان دوران کودکی با آن جثه درشت و قوی نشان داد که خلق‌وخوی پهلوان را دارد. هیچ‌گاه زیر بار حرف زور نمی‌رفت. در 12 سالگی طعم تلخ یتیمی را چشید و ازآن‌پس با سختی روزگار را سپری کرد.

در جوانی به سراغ کشتی رفت و تا اردوی تیم ملی کشتی پیش رفت و به قهرمانی جوانان جهان در وزن یک‌صد کیلو رسید؛ اما قدرت بدنی، نبود راهنما، رفقای نااهل و...همه دست‌به‌دست هم دادند که از او انسانی ساخته شود که هیچ‌کس جلودارش نبود. هر شب کاباره، دعوا، چاقوکشی و... از کسی حساب نمی‌برد، مادر پیرش هم نمی‌توانست کاری کند الا دعا. می‌گفت: هیچ‌وقت او را نفرین نکردم و فقط از خدا می‌خواستم که او را از سربازان امام زمان (عج) قرار دهد، درحالی‌که دیگران به من می‌خندیدند.

کارتون و انیمیشن