در حال بارگذاری ویدیو ...

چیزای ساده"..."کپشن"

۶۸ نظر گزارش تخلف
′ʋɨօʟɛȶ`♪
′ʋɨօʟɛȶ`♪

آخرین ویدیوی امروز:>
امروز برات مینویسم!"
فکر نکن زیر قولم زدم!... تمام اون حرفایی که اون روز بهت گفتم هم دروغ بود"
امروز برات مینویسم... از پشیمونی هام"
-هیچوقت با `تو` صادق نبودم" پشیمونم ازینکه واضح بهت نگفتم"دوستت دارم" پشیمونم که بهت نگفتم "دلم برات تنگ شده بود" پشیمونم ازینکه بهت نگفتم "موفق باشی" پشیمونم چون نگفتم "تو الگوی منی"
هر روز میگفتم! : "حالا انگار کار خاصی کرده" ، "برو بابا" ، "به من چه" ، "حوصله ندارم"
واقعا احساس درونم رو میفهمیدی؟ (: صدای قلبم رو میشنیدی؟ (: فریاد هایی که خورده شدن... گریه هایی که فریاد شدن... حرفایی که دفن شدن... و تک تک کلمات تو که وجود من شدن...
"رایا"
"رایا"
"رایا"
"رایا"
"رایا"
"رایاااا"
هر روز بیشتر از دیروز صدات میزنم"بهم بگو چرا پارسال رو به یاد نمیارم؟" بگو چرا خنده هات دارن محو میشن؟" بگو چرا تصاویرت دارن در گوشه ای ناپیدا در اعماق قلبم ناپدید میشن؟" و امروز فقط در پارچه ای سیاه...لباس خونینت را پیچانده`ام (:
به من گفتی که زندگی را "زندگی" کنم...
و تو مانند ستاره های آسمان شبانگاه، "زندگی کردن" من را میبینی...
غبطه میخوری که چرا تو هم "زندگی" نکردی (:
به چشمک زدنت در آسمان های شب میخندم و فریاد میزنم که "من بردم"
تو پشیمانی از اینکه رفته`ای و من پشیمانم ازینکه بودی"
-
-
-
-
-
-
برگرفته از "خاطراتی که محو شدن"

نظرات (۶۸)

Loading...

توضیحات

چیزای ساده"..."کپشن"

۱۴ لایک
۶۸ نظر

آخرین ویدیوی امروز:>
امروز برات مینویسم!"
فکر نکن زیر قولم زدم!... تمام اون حرفایی که اون روز بهت گفتم هم دروغ بود"
امروز برات مینویسم... از پشیمونی هام"
-هیچوقت با `تو` صادق نبودم" پشیمونم ازینکه واضح بهت نگفتم"دوستت دارم" پشیمونم که بهت نگفتم "دلم برات تنگ شده بود" پشیمونم ازینکه بهت نگفتم "موفق باشی" پشیمونم چون نگفتم "تو الگوی منی"
هر روز میگفتم! : "حالا انگار کار خاصی کرده" ، "برو بابا" ، "به من چه" ، "حوصله ندارم"
واقعا احساس درونم رو میفهمیدی؟ (: صدای قلبم رو میشنیدی؟ (: فریاد هایی که خورده شدن... گریه هایی که فریاد شدن... حرفایی که دفن شدن... و تک تک کلمات تو که وجود من شدن...
"رایا"
"رایا"
"رایا"
"رایا"
"رایا"
"رایاااا"
هر روز بیشتر از دیروز صدات میزنم"بهم بگو چرا پارسال رو به یاد نمیارم؟" بگو چرا خنده هات دارن محو میشن؟" بگو چرا تصاویرت دارن در گوشه ای ناپیدا در اعماق قلبم ناپدید میشن؟" و امروز فقط در پارچه ای سیاه...لباس خونینت را پیچانده`ام (:
به من گفتی که زندگی را "زندگی" کنم...
و تو مانند ستاره های آسمان شبانگاه، "زندگی کردن" من را میبینی...
غبطه میخوری که چرا تو هم "زندگی" نکردی (:
به چشمک زدنت در آسمان های شب میخندم و فریاد میزنم که "من بردم"
تو پشیمانی از اینکه رفته`ای و من پشیمانم ازینکه بودی"
-
-
-
-
-
-
برگرفته از "خاطراتی که محو شدن"

کارتون و انیمیشن