در حال بارگذاری ویدیو ...

سریال عمارت سراب

shina -۱۰۳ / ۱

سریال عمارت سراب قسمت اول_ دوبله فارسی

۴ نظر
گزارش تخلف
shina
shina

خلاصه سریال عمارت سراب:

سریال عمارت سراب پیرامون دختری به نام گلی است که در یک کارخانه کار می کند. او عاشق پسر فقیری به نام کمال می شود اما پدر و برادرانش راضی به این وصلت نیستند زیرا می خواهند او با رمضان ، پس خواهر مظفر که رئیس کارخانه است ازدواج کند.

گلی و کمال از خانه فرار می کنند اما برادر گلی با اسلحه بدنبال انها می رود و وقتی کمال می خواهد اسلحه را از دست او بگیرد یک تیر شلیک می شود بنابراین کمال به زندان می رود.

مادر گلی به زندان می رود و از کمال می خواهد به گلی نامه ای بنویسد و بگوید او را دوست ندارد تا گلی با رمضان ازدواج کند وقتی گلی نامه را می خواند راضی به ازدواج می شود ولی وقتی به مزرعه رمضان می رود دایی او یعنی مظفر عاشق گلی می شود و گلی از لج رمضان با مظفر ازدواج می کنند و کم کم عاشق او می شود و از او حامله می شود اما مظفر به قتل می رسد و گلی صاحب اموال او و کارخانه می شود در نهایت گلی می فهمد که برادرش به دستور رئیس کارخانه مظفر را کشته است.

گلی به سامان دادن کارخانه می پردازد و بچه اش را به دنیا می آورد و در نهایت با کمال ازدواج می کند.

نظرات (۴)

Loading...

توضیحات

سریال عمارت سراب قسمت اول_ دوبله فارسی

۲۶ لایک
۴ نظر

خلاصه سریال عمارت سراب:

سریال عمارت سراب پیرامون دختری به نام گلی است که در یک کارخانه کار می کند. او عاشق پسر فقیری به نام کمال می شود اما پدر و برادرانش راضی به این وصلت نیستند زیرا می خواهند او با رمضان ، پس خواهر مظفر که رئیس کارخانه است ازدواج کند.

گلی و کمال از خانه فرار می کنند اما برادر گلی با اسلحه بدنبال انها می رود و وقتی کمال می خواهد اسلحه را از دست او بگیرد یک تیر شلیک می شود بنابراین کمال به زندان می رود.

مادر گلی به زندان می رود و از کمال می خواهد به گلی نامه ای بنویسد و بگوید او را دوست ندارد تا گلی با رمضان ازدواج کند وقتی گلی نامه را می خواند راضی به ازدواج می شود ولی وقتی به مزرعه رمضان می رود دایی او یعنی مظفر عاشق گلی می شود و گلی از لج رمضان با مظفر ازدواج می کنند و کم کم عاشق او می شود و از او حامله می شود اما مظفر به قتل می رسد و گلی صاحب اموال او و کارخانه می شود در نهایت گلی می فهمد که برادرش به دستور رئیس کارخانه مظفر را کشته است.

گلی به سامان دادن کارخانه می پردازد و بچه اش را به دنیا می آورد و در نهایت با کمال ازدواج می کند.