#سفر_به_دنیای_امام_حسین
حالا اومدی حالا که دیگه رقیه افتاده _ گروه سرود نجم الثاقب | صبح ظهور
متن شعر
حالا اومدی حالا که دیگه رقیه افتاده از پا اومدی
حالا که بار سفر بستم از این دنیا اومدی
عمو عباس رو نیاوردی چرا تنها اومدی
بابایی خیال کردی قهرم حالا اومدی واسه آشتی
نمیگی چرا رفتی و ما رو تنها گذاشتی عزیزم
بابایی بابایی بابایی بابایی ...
از غصه پرم خیلی از نبودن داداش علی اصغر دلخورم
عمو عباسم نباشه من همش سیلی میخورم
افتادم روی زمین ولی نیوفتاده چادرم
بابایی رقیه بمیره که بالای ابروت کبوده
مگه گریه کردی که این جور سر و روت کبوده عزیزم
بابایی بابایی بابایی بابایی ...
تهیه شده در:بنیادفرهنگی صبح ظهور
09125517057-02537503622
نظرات