فیک عشق وحشی پارت 2

۴ نظر گزارش تخلف
bts love teh teh(زد هیتر )
bts love teh teh(زد هیتر )

ازدید نیورا
چشمامو باز کردم و تهیونگ رو دیدم بهش گفتم :‌تهیونگ واسه چی منو اوردی اینجا .
دستم و باز کن

گفت : نمیشه اگه باز کنم که فرار می کنی

گفتم قول میدمفرار نکنم
ا
اون منو باز کرد و بغلم کرد گفت دلم خیلی برات تنگ شده بود نیورا

تهیونگ خیلی تغییر کرده بود

تهیونگ گفت :3 روز دیگه مراسم ازدواجمونه

گفتم یعنی چی

گفت همین که شنیدی

من خیلی زود با وضعیتای سخت کنار میام پس بهش گفتم من میخوام کل خانوادم
توی عروسی دعوت باشن گفت باش

بهش گفتم من خیلی توقعاتم از لباس عروسم بالاس تا

گفت چشم عروس خانم

خیلی خوشحال بود

تهیونگ گفت یه سوال ازت بپرسم گفتم اره

گفت چرا موقعی که ازت خواستگاری کردم رد کردی

گفتم چون من اعتقادی به عشق ندارم

با بغض گفت یعنی الانم به زور می خوای ا هام ازدواج کنی

گفتم من ازت خوشم میو مد اما از عواقب عشق و خیانت متنفرم

گفت پس واسه این بهم گفتی نه گفتم اره

تهیونگ خوشحال شدو بغلم کرد

1 روز بعد تهیونگ خونوادمو خر کرد فکر نمیکردم بابام انقدر زود راضی بشه که شد


تهیونگ یه شرکت خیلی معروف داشت ولی پشت اون شرکت یه گروه مافیایی خیلی خطر ناک وجود داشت

تهیونگ رییسشون بود

نظرات (۴)

Loading...

توضیحات

فیک عشق وحشی پارت 2

۶ لایک
۴ نظر

ازدید نیورا
چشمامو باز کردم و تهیونگ رو دیدم بهش گفتم :‌تهیونگ واسه چی منو اوردی اینجا .
دستم و باز کن

گفت : نمیشه اگه باز کنم که فرار می کنی

گفتم قول میدمفرار نکنم
ا
اون منو باز کرد و بغلم کرد گفت دلم خیلی برات تنگ شده بود نیورا

تهیونگ خیلی تغییر کرده بود

تهیونگ گفت :3 روز دیگه مراسم ازدواجمونه

گفتم یعنی چی

گفت همین که شنیدی

من خیلی زود با وضعیتای سخت کنار میام پس بهش گفتم من میخوام کل خانوادم
توی عروسی دعوت باشن گفت باش

بهش گفتم من خیلی توقعاتم از لباس عروسم بالاس تا

گفت چشم عروس خانم

خیلی خوشحال بود

تهیونگ گفت یه سوال ازت بپرسم گفتم اره

گفت چرا موقعی که ازت خواستگاری کردم رد کردی

گفتم چون من اعتقادی به عشق ندارم

با بغض گفت یعنی الانم به زور می خوای ا هام ازدواج کنی

گفتم من ازت خوشم میو مد اما از عواقب عشق و خیانت متنفرم

گفت پس واسه این بهم گفتی نه گفتم اره

تهیونگ خوشحال شدو بغلم کرد

1 روز بعد تهیونگ خونوادمو خر کرد فکر نمیکردم بابام انقدر زود راضی بشه که شد


تهیونگ یه شرکت خیلی معروف داشت ولی پشت اون شرکت یه گروه مافیایی خیلی خطر ناک وجود داشت

تهیونگ رییسشون بود