در حال بارگذاری ویدیو ...

به دنبال سرنوشت فصل دو قسمت 57

۴ نظر
گزارش تخلف
Carla tsukinami   D.L.L* *
Carla tsukinami D.L.L* *

کو:اره....
روکی:خوب فعلا بریم من چند تا دودزا از تو وسایل ریکو کش برم
کو:از تو وسایل ریکو چرا؟
روکی:فک کردی اون چی میریزه تو اون چمدونش؟کلا پر وسایل مردم ازاریه
اما در همین حال بچه های گروه 1 لای بوته ها قایم شده بودن و یکم اونورتر بچه های گروه 2 داشتن طناب و اب رو ردیف میکردن بعد از تموم شدن کار بچه های گروه 2...گروه3اومدن و وسایلشونو کار گذاشتن و الان هر نه نفر منتظر بودن سوبارو پاشو بزاره تو حیاط پشتی.
5 دقیقه بعد:
سوبارو تازه اومده بود تو حیاط و شروع کرده بود راه رفتن که که ایاتو اون دودزا رو زد زیر پاش .دور و برش کلا دود بود و هیچی نمیدید یه قدم رفت جلو و به زور از دود رفت بیرون که یدفه یه سطل اب ریخت روش و گروه 1 با اسپری رنگش کردن و وقتی یه قدم دیگه رفت جلو پاش گیر کرد به طناب و با مخ رفت تو گل.
بعد از دو دیقه سوبارو بلند میشه و یه نگاهی به دور برش میندازه
دایانا:گروهان........فراررررر
اریکا:جونتونو دوس دارید در برید....
کو:یا نوح....اوضاح خطریه
و همه پخش میشن
سوبارو هم میوفتا دنبال گروه 1
دایانا:دفعه بعد نمیام تو گروه 1...
شینا:اخه چرا 1؟نمیشد از 3 شروع کنی؟
میسا:من غلط بکنم دفعه بعد سمت این وحشی برم....
سوبارو:وحشی عمته...
میسا:من عمه ندارم
شینا:الان وقت دعوا کردنه مگه؟
دایانا:راس میگه دیگه....فعلا باید فرار کنیم
میسا:اینجوری نمیشه...من میپرم بالا دیوار
میسا پرید بالا دیوار و دایانا و شینا همچنان داشتن با سرعت نور میدویدن
دایانا:این درخته ارتفاعش خوبه....موفق باشی
و فقط شینا مونده بود

نظرات (۴)

Loading...

توضیحات

به دنبال سرنوشت فصل دو قسمت 57

۶ لایک
۴ نظر

کو:اره....
روکی:خوب فعلا بریم من چند تا دودزا از تو وسایل ریکو کش برم
کو:از تو وسایل ریکو چرا؟
روکی:فک کردی اون چی میریزه تو اون چمدونش؟کلا پر وسایل مردم ازاریه
اما در همین حال بچه های گروه 1 لای بوته ها قایم شده بودن و یکم اونورتر بچه های گروه 2 داشتن طناب و اب رو ردیف میکردن بعد از تموم شدن کار بچه های گروه 2...گروه3اومدن و وسایلشونو کار گذاشتن و الان هر نه نفر منتظر بودن سوبارو پاشو بزاره تو حیاط پشتی.
5 دقیقه بعد:
سوبارو تازه اومده بود تو حیاط و شروع کرده بود راه رفتن که که ایاتو اون دودزا رو زد زیر پاش .دور و برش کلا دود بود و هیچی نمیدید یه قدم رفت جلو و به زور از دود رفت بیرون که یدفه یه سطل اب ریخت روش و گروه 1 با اسپری رنگش کردن و وقتی یه قدم دیگه رفت جلو پاش گیر کرد به طناب و با مخ رفت تو گل.
بعد از دو دیقه سوبارو بلند میشه و یه نگاهی به دور برش میندازه
دایانا:گروهان........فراررررر
اریکا:جونتونو دوس دارید در برید....
کو:یا نوح....اوضاح خطریه
و همه پخش میشن
سوبارو هم میوفتا دنبال گروه 1
دایانا:دفعه بعد نمیام تو گروه 1...
شینا:اخه چرا 1؟نمیشد از 3 شروع کنی؟
میسا:من غلط بکنم دفعه بعد سمت این وحشی برم....
سوبارو:وحشی عمته...
میسا:من عمه ندارم
شینا:الان وقت دعوا کردنه مگه؟
دایانا:راس میگه دیگه....فعلا باید فرار کنیم
میسا:اینجوری نمیشه...من میپرم بالا دیوار
میسا پرید بالا دیوار و دایانا و شینا همچنان داشتن با سرعت نور میدویدن
دایانا:این درخته ارتفاعش خوبه....موفق باشی
و فقط شینا مونده بود