در حال بارگذاری ویدیو ...

رمان کره ای عشق به شکل برمودا قسمت آخر

۸ نظر
گزارش تخلف
♪♬♥ ♡Park Sangme & Park Chanyeol ♡ ♥♬♪
♪♬♥ ♡Park Sangme & Park Chanyeol ♡ ♥♬♪

یه چهار سالی از خوب شدن هیون می گذره ، وقتی خوب شد با هم ازدواج کردیم و بخواطر من کار قاچاق انسان و آدم ربایی کنار گذاشت ولی با این حال بازم جز سه پولدار کره ایم .
هنوزم دلم برا کانگ سو تنگ می شه همیشه بهش سر می زنم .
هیون روز به روز شیطون تر می شه بعضی وقتا انقدر به خودم فحش می دم که چرا با یه دیونه ی دو ساله ازدواج کردم (کودک درونو میگه مگنه 26 سالش )
راستی یه سال بعد خوب شدن هیون یه چهار قلو آوردیم خیلی جیگرن ، فردا تولدشونه اسماشونم هیون سو ، کانگ سو ، سانگ جو و سانگ میونگه...
هیون سو به باباش رفته شر و شیطون وقتی باهم همدست می شن من روانی میشم...
سر اسم کانگ سو دعوامون شد چون هیون می گفت اسم عشق قبلیته و دوس ندارم رو بچم باشه منم با یه دندگی گفتم جونمو نجات داده و می خوام همیشه ازش تشکر کنم و با هزار زحمت بلاخره موفق شدم راستی خصوصیاتشو یادم رفت بگم آروم خیلیم آرومه ، خوشکل که البته همشون هستن و یه چیزی کم حرفو خجالتیه...
سانگ جو خیلی باهوشه و بامزه برا باباش خیلی لوس میشه و هیونم نازشو میکشه و اگه بخوام راستشو بگم به سانگ جو خیلی حسودی می کنم...
سانگ میونگ خیلی شیطونه تنها کسی که می تونه هیون سو رو اذیت کنه ، سانگ میونگ منو بیشتر از هیون دوس داره مثلا وقتی سانگ جو میره بغل باباش اون میاد بغل من و فکر کنم در این باره هیون حسودی می کنه...
سانگ میونگ از هیون سو پنج دیقه بزرگ تره و هیون سو هم سه دیقه از سانگ جو بزرگ تره و سانگ جو هم یه دقیقه از کانگ سو بزرگ تره....
و یه چیز دیگه هنوزم برا اون اولی گریه می کنم...


کاری از:
MBS.LuLu
MFB
ZY


با تشکر از :
Oh Sehun
Lee Jong Suk
Mark Toun
و شما که ما رو با این رمان دنبال می کردین
منتظر کارای بعدی ما باشین...
خلاصه خیلی دوستون دارم
♥♡♡♥♥♡♡♥♥♡♡♥♥♡♡♥♥
◌⑅⃝●♡⋆♡LOVE♡⋆♡●⑅◌

نظرات (۸)

Loading...

توضیحات

رمان کره ای عشق به شکل برمودا قسمت آخر

۱۵ لایک
۸ نظر

یه چهار سالی از خوب شدن هیون می گذره ، وقتی خوب شد با هم ازدواج کردیم و بخواطر من کار قاچاق انسان و آدم ربایی کنار گذاشت ولی با این حال بازم جز سه پولدار کره ایم .
هنوزم دلم برا کانگ سو تنگ می شه همیشه بهش سر می زنم .
هیون روز به روز شیطون تر می شه بعضی وقتا انقدر به خودم فحش می دم که چرا با یه دیونه ی دو ساله ازدواج کردم (کودک درونو میگه مگنه 26 سالش )
راستی یه سال بعد خوب شدن هیون یه چهار قلو آوردیم خیلی جیگرن ، فردا تولدشونه اسماشونم هیون سو ، کانگ سو ، سانگ جو و سانگ میونگه...
هیون سو به باباش رفته شر و شیطون وقتی باهم همدست می شن من روانی میشم...
سر اسم کانگ سو دعوامون شد چون هیون می گفت اسم عشق قبلیته و دوس ندارم رو بچم باشه منم با یه دندگی گفتم جونمو نجات داده و می خوام همیشه ازش تشکر کنم و با هزار زحمت بلاخره موفق شدم راستی خصوصیاتشو یادم رفت بگم آروم خیلیم آرومه ، خوشکل که البته همشون هستن و یه چیزی کم حرفو خجالتیه...
سانگ جو خیلی باهوشه و بامزه برا باباش خیلی لوس میشه و هیونم نازشو میکشه و اگه بخوام راستشو بگم به سانگ جو خیلی حسودی می کنم...
سانگ میونگ خیلی شیطونه تنها کسی که می تونه هیون سو رو اذیت کنه ، سانگ میونگ منو بیشتر از هیون دوس داره مثلا وقتی سانگ جو میره بغل باباش اون میاد بغل من و فکر کنم در این باره هیون حسودی می کنه...
سانگ میونگ از هیون سو پنج دیقه بزرگ تره و هیون سو هم سه دیقه از سانگ جو بزرگ تره و سانگ جو هم یه دقیقه از کانگ سو بزرگ تره....
و یه چیز دیگه هنوزم برا اون اولی گریه می کنم...


کاری از:
MBS.LuLu
MFB
ZY


با تشکر از :
Oh Sehun
Lee Jong Suk
Mark Toun
و شما که ما رو با این رمان دنبال می کردین
منتظر کارای بعدی ما باشین...
خلاصه خیلی دوستون دارم
♥♡♡♥♥♡♡♥♥♡♡♥♥♡♡♥♥
◌⑅⃝●♡⋆♡LOVE♡⋆♡●⑅◌